
پاسخی از ضمیرِ روشن/ بهرام روشنضمیر
قول داده بودم از محدثی بگذرم. اینجا بحثم شخص نیست. بیایید فارغ از اشخاص و افراد به کارکردها بنگریم ببینیم آیا این تالیهای فاسد مبتذلترین محصولات روشنفکر غربی اصلا حرف اصیلی برای ارائه دارند؟
نگاه کنید به خودزندگینامه حسن محدثی. خودش میگوید در دوره سیاه پهلوی در روستا تا ابتدای دبیرستان درس خوانده (به فارسی) و در نتیجه توانسته در رشت دیپلم بگیرد و نهایتا در تهران دکتری بگیرد و استاد دانشگاه بشود! آنگاه آمده بر سر شاخ بن میبرد که چرا دولت مدرن در محلات سراسر ایران آموزش به زبان فارسی را به مردم حقنه کرده است؟ یعنی از نردبان بالا رفته و نردبان را انداخته و میگوید باید جلوی صعود مردمان حاشیه به کرسی دانشگاهها را گرفت! باید جلوی صدادارشدن و تریبونپیداکردن «حاشیه» را گرفت!
در مورد شما، بله. خدا نیامرزد آن کسانی را که نیمقرن پیش، در روستای کرباسده مدرسه ابتدایی و راهنماییزدند! وگرنه الان محدثی در حال شغل شریف شالیکاری بود و سر زمین، به زبان محلی، در حال بحث درباره کیفیت محصول و بارش باران بود، نه اینکه درباره گذشته و آینده یک ملت و کشور تز بدهد. خدا نبخشد کسی را که اینها را زباندار کرد.




















