«اصلاحطلبان» به واقع «پدرخوانده» انقلاب اسلامی هستند و همیشه ادعای«حق» بیشتر در میراثخواری از آن را داشته و دارند. دستاندازی این باند مافیایی و در ادامه نسلهای جدیدتر آنان، به ثروت و امتیازهای ویژه، در همراهی با جناح دیگر قدرت، در همه عرصههای «سیاسی»، «اقتصادی»، «امنیتی»، «مطبوعاتی و انتشاراتی»، «فرهنگی»، «علمی و دانشگاهی»، «آموزشی»، «اشتغال» و حتی «نهادهای دینی» و تا حدی «هنر»، در کشور به لطف حفاظت از موجودیت و تداوم رژیم اسلامی توسط آنان ممکن گردیده است. «اصلاحطلبان» به خوبی میدانند که اینبار مجبورند سطح توقعات خود را کاهش دهند و قصد آن دارند که با دمیدن به تنور انتخابات به «خیال» خود، ابتدا «اقتدار جمهوریاسلامی» را احیا و سپس «دوباره اصلاحات» را «جان»ی تازه بخشند و از این طریق «براندازی» را به «حاشیه» برند.
هدف اصلی هیاهوی انتخاباتی اصلاحطلبان، مقابله با انقلاب ملی ۱۴۰۱ است
پرویز خسروی
زنان و مردان جوان کشور در همراهی با مردم ایران، در «انقلاب ملی» ۱۴۰۱ با سخن و عمل خود، با کانون اصلی قدرت در«نظام» اسلامی به رهبری علی خامنهای، اتمام حجت کردند. رژیم حاکم نیز لخت و عریان برای چندمین بار به جوانان و مردم ایران، با کشتار و اعدام و زندان و کور کردن چشم پسران و دختران ایران، پاسخ داد. «اصل» و اساس «نظام» در سال ۱۴۰۱ در سطحی ملی آماج خشم فرو خفته مردم ایران قرار گرفت. زنان و مردان ایرانزمین از آن پس در جستجوی یافتن راههای پایان دادن به عمرننگین رژیم اسلامی هستند.
در چنین وضعیتی، «اصلاحطلبان» در مواجهه با کابوس «انقلاب ملی»، با تمام نیرو در همه عرصهها، با به کار گرفتن هر نیرنگ و ترفندی برای نجات «نظام»، که نجات خود را نیز در آن میبینند، به چارهجویی خستگیناپذیری مشغول هستند. گویی «انتخابات» زود هنگام، بهترین فرصت را برای آنان فراهم آورده است.
بدون تردید اینبار هدف اصلی«اصلاحطلبان» از دامن زدن به هیاهوی شناخته شده و همیشگی رژیم در موضوع انتخابات، ناظر بر تقلا زدن برای سهمگیری بیشتر از قدرت نیست، آنان خود پیش و بیش از همه میدانند که هیچ رئیس جمهوری در رژیم اسلامی هیچ غلطی نمیتواند بکند. قصد و غرض اصلی باند مافیایی «اصلاحطلب» سهیم در ثروت و قدرت، انتقامگیری از «انقلاب ملی» و خاموش کردن «آتشفشان آگاهی ملی جوانان» و مردم ایران است؛ به این اعتبار همه باید به هوش باشیم که تحریم فعال و گسترده اتنخابات اینبار فقط بیاعتنایی به ترفندهای شناخته شده رژیم نیست، که به معنای تلاش برای برافراشته نگاه داشتن پرچم «انقلاب ملی» ایران است، تحریم «انتخابات ریاست جمهوری» رژیم اسلامی، اینبار هموزن و همسنگ حضور در خیابانهاست. جیغهای بنفش سخنگویان و مدافعین شرکت در «انتخابات» از اثر همین معنا برمیخیزد.
«اصلاحطلبان» به واقع «پدرخوانده» انقلاب اسلامی هستند و همیشه ادعای«حق» بیشتر در میراثخواری از آن را داشته و دارند. دستاندازی این باند مافیایی و در ادامه نسلهای جدیدتر آنان، به ثروت و امتیازهای ویژه، در همراهی با جناح دیگر قدرت، در همه عرصههای «سیاسی»، «اقتصادی»، «امنیتی»، «مطبوعاتی و انتشاراتی»، «فرهنگی»، «علمی و دانشگاهی»، «آموزشی»، «اشتغال» و حتی «نهادهای دینی» و تا حدی «هنر»، در کشور به لطف حفاظت از موجودیت و تداوم رژیم اسلامی توسط آنان ممکن گردیده است. «اصلاحطلبان» به خوبی میدانند که اینبار مجبورند سطح توقعات خود را کاهش دهند و قصد آن دارند که با دمیدن به تنور انتخابات به «خیال» خود، ابتدا «اقتدار جمهوریاسلامی» را احیا و سپس «دوباره اصلاحات» را «جان»ی تازه بخشند و از این طریق «براندازی» را به «حاشیه» برند.
به نظرشگفتانگیز میآید، اما همین نقش «پدرخواندگی» «اصلاحطلبان» در فاجعه ۵۷ ، امروز هم، هنوز اساس و بنیاد اصرار آنان بر ادامه پاشیدن خاک برچشمان آخرین گروههای مردم است تا که گسل غیرقابل ترمیم میان مردم ایران با رژیم را از دید آنان پنهان نگه دارند. حاصل این تلاش مذبوحانه، «فکر» و عمل جنایت کارانهای شده و میشود که تنها به دشواری و افزایش خشونت در روند عبور از رژیم جمهوری اسلامی یاری میرساند و جوانان و مردم ایران را هرچه بیشتر و طولانیتر در تنگنای زندگی قرار میدهد.
«فکر» و ایدئولوژی انقلاب ۵۷ از آغاز تباه بود و جز تباهی چیزی برای ایران و ملت ایران به ارمغان نیاورد، بخش به اصطلاح «اصلاحطلب» حکومت زودتر از کانون اصلی قدرت خطر جدی و واقعی «انقلاب ملی» ۱۴۰۱ را علیه همه آن تباهیها دریافته و تداوم آن انقلاب با شکوه در صورتهای مناسب و متفاوت و سازگار با شرایط را در چشمانداز آتی، پایان قطعی عمر ننگین همه دستاندرکاران «نظام» اسلامی میداند، «نظام»ی که از پیش از تولد شوم خود، سرمشق «حکمرانی» خود را، مناسبات قبیلهای صدر اسلام قرار داد و امروز هم با افتخارآن را تکرار میکند.
رژیم اسلامی هر گاه در مخمصه قرار میگیرد فقط به کشتار و اعدام و زندان و کور کردن چشمان دختران و پسران ایران زمین متوسل نمیشود و همانطور که دیگر همه میدانند، دست به دامان «اصلاحطلبان» و یا هر کس دیگری که ممکن گردد میشود تا که با حیله و نیرنگ بتواند چند صباحی گریبان خود را از بحران رها سازد. «اصلاحطلبان» در اوج جنبش ملی ۱۴۰۱ هرچه که در توان داشتند برای خاموش کردن «انقلاب ملی» به کار گرفتند و از جمله به لشکر «جامعه شناسان» پسا انقلاب اصلاحطلب متوسل شدند.
این «جامعه شناسان» اصلاحطلب مدعی که با چند اصطلاح و کلمه ترجمهای و نفهمیده شده، در کانالهای تلویزیونی رژیم اسلامی، ادای «بحثهای دانشگاهی» را در میآورند، و از جمله دم از «سیاستورزی» میزنند، اگر معنای واقعی مفهوم «سیاست» را، که به ناچار به عربی ترجمه شد، فهمیده بودند و یا مغرض نبودند، آن هم پس از نزدیک به نیم قرن و غرق در توهم مدارک تحصیلی ساخت جمهوری اسلامی، به یاوه گوییهایی چون «سیاستورزی» آویزان نمیشدند.
نباید از تکرار و توضیح این معنای مهم، که فاجعه انقلاب سال ۵۷، از جهات گوناگون انقلابی بر ضد انقلاب مشروطه بود، خسته شد. با پیروزی مشروطیت، شالوده آغاز دگرگونیهای نوآیین در ایران ریخته شد. مشروطیت در تداوم خود و با اتکا به فرهنگ ملی کهنسال ایران، با یک تحول حقوقی ـ سیاسی موفق گردید در شرایطی سخت و پر پیچ و خم، ایران را با حفظ وحدت ملی ـ فرهنگی و سرزمینی در صورتی نوآیین، به دوران جدید خود پرتاب کند و به سرعت غبار و آلودگی زندگی و مناسبات قدیم را از چهره ایران بزداید.
رشد و پدیدار شدن تدریجی و سریع طبقات شهری در ایران از پیآمدهای منطقی دوران جدید ایران بود که راه آن با مشروطیت در ایران گشوده شد. فرهنگ و آداب و بهویژه مطالبات جدید که مسیر تکوین آن سخت دشوار و ناهموار بود، نیز از الزامات تحول در مناسبات زندگی جدید بود. در سخنی به غایت فشرده «مطالبات جدید» این طبقات و اقشار شهری در شرایطی بغرنج، موضوع «خدعه» مشتی انقلابی آخوند و غیر آخوند مغرض و انقلابی چپی قرار گرفت که در جهل و نا آگاهی و غرضورزی به یکسان مساوی بودند.
پس از بیش از چهاردهه سیطره رژیم اسلامی بر ایران، اسلام و ایدئولوژی اُمتی نتوانست «گسستی در آگاهی ملی ایرانیان» ایجاد کند. «انقلاب ملی» ۱۴۰۱ در رو در رویی با انقلاب اسلامی ضدملی و حکومت برآمده از آن «ققنوسوار» سر بلند کرد و نشان داد که دشمنان داخلی ایران با هیچ حربهای حتی «انقلاب فرهنگی» و هر گونه «فرهنگ سازی» قادر به نابودی «فرهنگ ملی» و آگاهی ملی و تاریخی ایرانیان نیستند. هیچ سیاستمداری چه از جنس «اصلاحطلب» و چه از جنس «اصول گرا» در آزمایشگاههایی همچون «دانشگاه امام صادق» و دستساز «حوزه و دانشگاه» رژیم ولایی دیگر قادر نخواهند شد بر چشمان مردم ایران خاک بپاشند، حکومت خود به این حقیقت و واقعیت به خوبی واقف است. بی جهت و تصادفی نیست که چشمان دختران و پسران قهرمان ایران زمین آماج گلولهها و ساچمههای گزمههای علی خامنهای، «نماینده خدا و پیامبر بر روی زمین» قرار میگیرد.
بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۳ خورشیدی