یکی از مسئولان حکومت «یکدست» فرموده است: بانوان اول حجاب را در میآورند، بعد اگر دیدند ج.ا. واداد میگویند: پس اوریجینال سکولار شو! شورت را درمیآورند.
نکتهای دربارۀ معنای سکولاریسم
جواد طباطبایی
یکی از مسئولان حکومت «یکدست» فرموده است: بانوان اول حجاب را در میآورند، بعد اگر دیدند ج.ا. واداد میگویند: پس اوریجینال سکولار شو! شورت را درمیآورند.
اگرچه از مسئولان این حکومت، که یکی از وجوه یکدستی آن یکدستی در بیسوادی و ناکاردانی است و همۀ آنان از «اُمیها» یعنی از عوامترین عوامِ ملّت ایران به شمار میآیند، بعید است که بدانند چه میگویند، اما یک نکته در سطح بسیار پائین دانش فرمانروایی مسئولان دولتی شایان توجه است که یکی از مسئولان بلندپایه گمان میکند که سکولاریسم به معنای، نخست، برداشتن حجاب و، دوم، درآوردن شورت است. اهمیتی ندارد که این مسئول بهرغم بلندپایه بودنِ «رسمی»، در واقع، هیچ اهمیتی ندارد و یکی از این کوتولههایی است که در هر دورهای حکومتها از آستین درمیآورند و با پایان تاریخ مصرف آن در زبالهدان میاندازند. مهم این است که مسئول «اوریجینال» وطنی حرفی را تکرار میکند که دستکم چهار دهه است عالمان دین میگویند، و تکرار میکنند، دولت خدمتگزار نیز دهههایی است میلیاردها به جیب انواع «طلاب و فضلا» میریزد تا دربارۀ سکوریسم «نظریهپردازی» و ثابت کنند که حکومت آقایان حکومت اﷲ و همۀ حکومتهای دیگر نظامهای سکولار هستند. این بیاطلاعی تا جایی است که مدتی پیش یکی از آیات عظام در انتقاد از برنامههای تلویزیون ج.ا. که گویا در برنامهای موهای خانمی دیده میشد گفته بود که تلویزیون دارد سکولار میشود!
گویا آقایان تصور میکنند که تا زمانی که ارباب عمائم در رأس قدرت قرار دارند حکومت اﷲ برقرار است و گرنه هر حکومت دیگری نظام سکولار خواهد بود. از آنجا که در قرن بیستم روحانیت هیچ دین دیگر وجود ندارد که چنین توهّمی داشته باشد، زیرا که روحانیت همۀ دینهای دیگر کمابیش دریافتی از بیصلاحیتی خود در ادارۀ امور دنیا پیدا کرده و دنیا را به اهل دنیا گذاشتهاند، امر به آقایان مشتبه شده است که برقراری حکومت اﷲ در انحصار روحانیت معظم شیعه است. من بارها توضیح دادهام که مفهوم سکولاریسم تنها در مسیحیت موضوعیت دارد و دو دین الهی دیگر، یهود و اسلام، دینهای «سکولار» هم هستند، یعنی افزون بر اینکه به عنوان دین ناظر بر آخرت مومنان هستند ویژگی عرفی و دنیوی هم دارند. در این میان، وضع تشیع اندکی متفاوت است، زیرا برابر کلام شیعی – که بحثی عرفانی نیز هست – با بسته شدن دایرۀ نبوت دایرۀ ولایت باز میشود و در نظریۀ تشیع امامی در دوازده امام ادامه پیدا میکند. این وضع شباهتی با مسیحیت کاتولیکی دارد که، در الهیات آن مذهب، اگر بتوان گفت، دایرۀ ولایت پاپها به دنبال خلافت پطرس حواری به نیابت از عیسی مسیح باز میشود و، چون پاپها مصعوم شمرده میشوند، حکومت آنان حکومت اﷲ به شمار میآمد. از نظر تاریخ اندیشه، سکولاریسم در مخالفت با همین نظریۀ سلطنت پاپی تدوین شد. نظریۀ سکولاریسم از این حیث در اسلام موضوعیت پیدا نکرد که سلطنت ارباب عمائم موضوعیت نداشت.
در نامهای از امام دوازدهم شیعیان به آخرین نایب خود، ابوالحسن سمری، که در بیشتر کتابهای حدیثی شیعی نقل شده، آمده است : «اى على بن محمد سمرى! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو بزرگ گرداند، زیرا تو ظرف شش روز آینده خواهى مُرد. پس، خود را براى مرگ آماده کن و به احدى وصیت نکن که پس از وفات تو قائممقام تو شود، زیرا غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدتى طولانى، چیره شدن قساوت دلها و پُر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد. بزودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادعاى مشاهده کنند، بدانید هرکه پیش از خروج سفیانی و صیحۀ آسمانى ادعاى رؤیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است. پس، از آن توقیع استنساخ کردند و از نزد او خارج شدند، و چون روز ششم فرا رسید نزد او بازگشته و او را که در حال احتضار بود، یکى از مردمان پرسید : وصى تو پس از تو کیست؟ گفت : خداوند را امرى است که خود او رساننده آن است، و فوت کرد. و این آخرین کلامى بود که از او شنیده شد.»
با این آخرین نامه، پیوند میان مومنان و آخرین نایب امام و خود او قطع شد و، چنانکه در نامه آمده، از آن پس کسی را نمی رسیده است که ادعای نیابت امام معصوم کند. معنای این حرف آن است که امور امّت به عقل عُقلائی خود آنان واگذار شده بود. اینکه برخی از علمای بزرگ توانستند در جریان جنبش مشروطیت از آن حمایت کنند با تکیه بر این وضع کلامی در نظریۀ تشیع بود. پیش از آنکه علمای شریعتیزده در افق بحثهای نظری ایران ظاهر شوند، آنان میدانستند که در مدت بیش از یک هزاره همۀ حکومتها – اگر بتوان گفت – «سکولار» بودهاند و در زمان غیبت نیز هر حکومتی ناچار «سکولار» خواهد بود. در واقع، حتیٰ برابر نظریۀ کلامی شیعه، اگر درست فهمیده شده باشد، حکومت غیر سکولار نداریم، برعکس، حکومت خوب و بد داریم. اگر علما و مسئولانی میخواهند بگویند حکومت بد آنان حکومت اﷲ است خود دانند، زیرا صلاح مصلحت خویش خسروان دانند. ادامۀ این تجاهل العارف تشدید بحران اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خواهد بود و ویران شدن بیش از پیش پایبست خانهای میهن همۀ ماست. این حکومت، در این «یکدستی» حکومت یکسره بد است و با بندبازیهای نظری شریعتیزده و عملی دیکتاتوری پرولتاریامآب نمیتوان راه فراری از ناکاردانی پیدا کرد. سکولاریسم ربطی به حجاب و شورت ندارد، از ویژگیهای حکومتهاست. حکومت آقایان بدترین نوع فرمانروایی با بیلیاقتترین کارگزاران حکومتی است که از سر تا پای آن فاسد است.
سکولاریسم، به گونهای که در چهار دهۀ گذشته در میان حکومتیان، و نیز مخالفان آنان، مطرح شده، نظریهای سیاسی و برای پیکار سیاسی است. هیچ ارزش معرفتی ندارد. در شرایط کنونی بحران، این نظریهبافیهای مشتی بیسواد هیچ دردی را درمان نخواهد کرد؛ تنها میتواند فرجی از این ستون تا آن ستون باشد. دوست روانشاد من، حمید مصدق، میگفت : گیرم که آب رفته به جوی آید، با آبروی رفته چه باید کرد؟!
۲۴٫۰۷٫۲۰۲۲
خواهشمندیم بدون اجازه نقل نکنید