شباهتهای ایران و رومانی در اصول سیاست خارجی تصادفی نیست. دو کشور از راههای متفاوت و با شیوههای متفاوت به هدفهای واحدی رسیدهاند. و هر دو نقطۀ آغاز کم و بیش مشابهی نیز داشتهاند.
ایدئالها و هدفهای مشترک
آیندگان ۷ تیر ۱۳۴۹
داریوش همایون
شباهتهای ایران و رومانی در اصول سیاست خارجی تصادفی نیست. دو کشور از راههای متفاوت و با شیوههای متفاوت به هدفهای واحدی رسیدهاند. و هر دو نقطۀ آغاز کم و بیش مشابهی نیز داشتهاند.
رومانی همان موقعیت غیرممکن را در بالکان ۱۹۰۰ ـ ۱۹۵۰ داشت که ایران در خاورمیانۀ ۱۸۰۰ ـ ۱۹۵۰ . در بالکان با قدرت روسیه (شوروی) در شرق و آلمان در غرب، کشورها هیچگاه نمیتوانستند کاملاً مطمئن باشند که دوست در کجاست و آن که گوسفند را از چنگال گرگ خواهد رهانید همان بزرگ کارد بدست نخواهد بود. همچنان که در خاورمیانه و آسیای غربی، با روسیه در شمال و قدرت امپراتوری انگلیس در شرق و غرب، از کانال سوئز تا استرالیا کشوری مانند ایران هرگز نمیدانست از که، در که گریزد.
رومانیها چندبار جای خود را تغییر دادند و در جنگ جهانی اول بر ضد آلمان و در جنگ دوم جهانی در کنار آن جنگیدند و هردو بار درهم نوردیده شدند و بهای اشتباه در محاسبه را با امتیاز قابل ملاحظۀ ارضی به پارهای همسایگان پرداختند. ایران جانبی نگرفت و همچنان درهم نوردیده شد و بهای ناتوانی را با چندبار تا لب پرتگاه تجزیه رفتن پرداخت.
اما در هر دو کشور اراده بقا و شوق استقلال استوار بود و فراز و نشیبها از سرگذشت و امروز رومانی در داخل پیمان ورشو و سازمان «کومکون» و بلوک کمونیست حکومت مستقل و سرافرازی است، هرچند نشسته بر سر آتشفشان؛ و ایران در چهارچوب ترتیبات دفاعیش با غرب و برخوردار از آزادی عملی که باید مایۀ خبطۀ بسیاری از کشورهای «دنیای سوم» باشد.
شگفت نیست اگر چنین دو کشوری از «ایدئالها و هدفهای مشترک» خود سخن گویند و رهبرانشان در مسائل بینالمللی سخنان یکدیگر را کلمه به کلمه قبول داشته باشند. بیش از ایران و رومانی کدام کشوری قدر استقلال و برابری ملتها را میداند و از حق مساوی هر ملت، صرفنظر از اندازه و جمعیت و قدرتش دفاع میکند. بیش از رهبران این دو کشور چه کسی میتواند چنین صمیمانه خواستار پایان اشغال سرزمینهای هندوچین و خاورمیانه عربی از نیروهای بیگانه باشد؟
استقلال و حق برابری که رهبران ایران و رومانی از آن سخن میگویند و برای همۀ ملتهای جهان میخواهند در هر دو کشور با قربانیهای بسیار بدست آمده است. رومانیها چنان که گویی دل شیر در سینههای خود دارند قدم به قدم راه پرخطر افزودن بر آزادی عمل خود را، نخست در جبهۀ توسعۀ اقتصادی و آنگاه در سیاست خارجی، پیمودهاند و هر امتیاز را به تلخی بدست آوردهاند. و ایرانیان از هیچ، از هیچی که دوباره و سهباره هیچ میشد؛ از یک خلاء قدرتی ساختهاند که امروز کشور را بر سرپای خود میدارد و دیگر پیوسته در تهدید تجزیه و اشغال خارجی و از هم پاشیدن از درون نیست.
امروز کشورهای ایران و رومانی هستند با سیاستهای خارجی خودشان اما همواره چنین نبود. بیستسال پیش از ایران و رومانی چنین نمیشد سخن گفت، همچنان که پنجاه سال پیش هواداری آنها از اصول برابری و استقلال ملتها که بر چنین پایۀ تجربۀ مستقیم بنا شده پیوسته ابتکارات تازهای در عرصه روابط بینالمللی میطلبد. رومانی خواستار محو بلوکهای نظامی و برقراری یک سیستم امنیت جمعی میان همۀ کشورهای اروپایی است. این نظری است عزیزتر از همه در دل رهبران رومانی و به خاطر آن سالها کوشیدهاند.
ایران همچنان که شاهنشاه در سخنرانی خود اشاره کردند، نگران وضع رو به وخامت خاورمیانۀ عربی، میکوشد این منطقه را غیر اتمی اعلام کند. تراکم سلاحها در این منطقه هماکنون به ابعاد انفجاری رسیده است و چنان که سیر تحولات پیش میرود دور نیست زمانی که یکی از دو طرف چاره را در اسلحۀ نهایی بجوید. بنبست میان اعراب و اسراییل و مداخلۀ روزافزون قدرتهای بزرگ در کشمکش آنان، دورنمای اتمی شدن جنگ سیسالۀ اسراییل و کشورهای عربی را چندان غیرواقعی جلوه نمیدهد. تا فرصتی هست باید همۀ طرفهای ذینفع را واداشت تا در خاورمیانه دست از تولید و بکاربردن سلاحهای اتمی بشویند.