حتی یک مسافرت کوتاه یک روزه کافی است که سرنوشت ناروای همدان را بر بیننده آشکار کند. شهری که اینهمه سزاوار پیشرفت است و چنین رو به زوال دارد. مسافر در برخورد اول همان قدر تحت تأثیر جغرافیای همدان قرار میگیرد که تحت تأثیر تاریخ آن بوده است. شهر شاهان سربلند ماد ـ که بی آنها ایرانی نمیماند ـ شهر ابنسینا و عینالقضات، شهر اینهمه نامهای برجسته در تاریخ ایران منظرۀ ورود دلکشی دارد. گسترده در دامنۀ کوه، پوشیده از درختان باغها و در هر دو سوی آن درهای سرسبز (مراد بیک، عباسآباد…) با سفیدی خانهها، شخص را یاد هر شهر زیبایی در اروپا میاندازد.
مادر شاهنشاهی ایران
آیندگان ۲۳ خرداد ۱۳۴۹
داریوش همایون
حتی یک مسافرت کوتاه یک روزه کافی است که سرنوشت ناروای همدان را بر بیننده آشکار کند. شهری که اینهمه سزاوار پیشرفت است و چنین رو به زوال دارد. مسافر در برخورد اول همان قدر تحت تأثیر جغرافیای همدان قرار میگیرد که تحت تأثیر تاریخ آن بوده است. شهر شاهان سربلند ماد ـ که بی آنها ایرانی نمیماند ـ شهر ابنسینا و عینالقضات، شهر اینهمه نامهای برجسته در تاریخ ایران منظرۀ ورود دلکشی دارد. گسترده در دامنۀ کوه، پوشیده از درختان باغها و در هر دو سوی آن درهای سرسبز (مراد بیک، عباسآباد…) با سفیدی خانهها، شخص را یاد هر شهر زیبایی در اروپا میاندازد.
هوای خوش آن در پایان خردادماه از هر روز آغاز بهار بهتر است. خیابانهای آن که از یک میدان مرکزی جدا شدهاند حتی زیر جامۀ زندۀ فقر خالی از لطف نیستند. آن جامۀ زندۀ فقر را بر تن بسیاری از مردم نیز میتوان دید. اما بیشتر چشمان آنها برق استعداد میزند. شهر از رونق دوران جدید بر رویهم عاری است و شکوه گذشتۀ خود را تنها در “تپههای هگمتانه” با آلونکهای بیشمار و باورنکردنی آن حفظ کرده است و در ویرانههای مسکونی اطراف آرامگاه باباطاهر و ابنسینا و بسیار جاهای دیگر. در اینجاها مردم بسیار بدتر از نیاکان چند قرنی پیش خود میزیند. در آن هنگام دستکم آلونکها نو بود.
اهمیت گذشتۀ همدان به کشاورزی آن و خدماتی بود که به عنوان یک مرکز تجارتی غرب ایران عرضه میکرد. کشاورزی را محدود بودن منابع آب از پیشرفت باز داشته است ـ چنان که توسعۀ صنعت را نیز سخت دشوار کرده است. به عنوان مرکز تجارتی غرب ایران نیز همدان عقبافتاده است. تهران بسیاری از وظایف گذشتۀ آن را خود انجام میدهد.
صنعت حکومت در همدان مانند بسیاری شهرهای دیگر خارج از مرکز آن اهمیت را ندارد و صنعت نظام را ملاحظات استراتژیک به کرمانشاه منتقل کرده است. بقیۀ امکانات را نیز روحیهباختگی خود همدانیها که در پیرامون خود ناظر ترقی کرمانشاه و اراک هستند از میان برده است. همدانیها کمتوجهی میبینند و از جنبش میافتند. دیگران در مرکز جنبشی از آنان نمیبینند و از توجه میافتند.
ناظری همدان را به بیماری تشبیه کرده است که خونش را عوض کرده باشند. ظاهر شهر همانست که بیست سال پیش بود. اما مردم عوض شدهاند. به تهران مهاجرت کردهاند و جایشان را مهاجران روستایی گرفتهاند. همدان باید یکی از مهمترین صادرکنندگان دست و مغز باشد. در غرب ایران، هر سال میان ۴ تا ۵ هزار دانشآموز دیپلم میگیرند، مفهومش آنست که هر سال چندصد خانواده به دنبال فرزندانشان از شهر خود به شهرهای دانشگاهی روی میآورند، زیرا طبعاً از عهدۀ هزینۀ جداگانه برای تحصیل آنها برنمیآیند.
برچیده شدن صنایع همدان نیز انگیزۀ تازهای برای مهاجرت کسانی است که در شهر به چیزی میآیند. صنعت چرمسازی همدان برچیده شد و صنعت سفال آن ـ بیشتر در ده لالیجین ـ نیاز مرگ و زندگی به چهار پنج میلیون ریال اعتبار برای خرید ماشینها دارد که هیچ منبعی برای تأمین آن در ایران یافت نشده است و مداخلۀ بالاترین مقامات به خاطر آن به جایی نرسیده است.
با چیزی در حدود ۱۴۰ هزار جمعیت و مرکزیت جغرافیایی یک منطقۀ بسیار مهم ایران ـ کرمانشاه و اراک و بروجرد و ملایر همه در پیرامون نزدیک آن قرار دارند ـ و هوای خوش و منظرۀ زیبا و مردم هوشمند و پرکار و دبیرستانهایی که شاگردان خوب تربیت میکنند و توانایی تأمین نیازهای کشاورزی یک جمعیت بزرگتر، همدان باز همچنان رو به زوال دارد.
کسی نیست که حق گذشتۀ آن را بر گردن همۀ ایرانیان بگذارد. هیچ سرمایهگذاری قابل ملاحظهای در آن نشده است. حتی اعتبار ۱۳۰ میلیون ریالی که برای خرید آلونکهای تپههای هگمتانه و حفظ و نجات یکی از مهمترین محلهای باستانشناسی در سراسر ایران کنار گذاشته بودند در صرفهجوییها حذف شده است.
شهر از جهت باستانشناسی و جهانگردی همه گونه استعداد دارد. ولی اعتبارات در جاهای دیگر صرف میشوند. مادر شاهنشاهی و کهنترین شهر ایران بر روی بستر سخت گرانیتی خود زیر اینهمه بیتوجهی میشکند.