ایرانیان در بحرین دو گروه را میسازند: آن ۷ تا ۸ هزار تنی که در آمارهای رسمی به نام ایرانی شناخته میشوند و آن تعداد بزرگتر ـ شاید شصت تا هفتاد هزار تن ـ از میان بحرینیها که اصل ایرانی دارند و اکنون یا بکلی عرب شدهاند و یا به صورت اعراب درآمدهاند (به اصطلاح مستعرب) ولی چه به صورت بحرینی یا ایرانی، جامعۀ ایرانی بحرین نقش خود را بر مجمعالجزایر نهاده است.
جامعۀ هشیار و سرزندۀ ایرانیان بحرین
آیندگان ۶ خرداد ۱۳۴۹
داریوش همایون
ایرانیان در بحرین دو گروه را میسازند: آن ۷ تا ۸ هزار تنی که در آمارهای رسمی به نام ایرانی شناخته میشوند و آن تعداد بزرگتر ـ شاید شصت تا هفتاد هزار تن ـ از میان بحرینیها که اصل ایرانی دارند و اکنون یا بکلی عرب شدهاند و یا به صورت اعراب درآمدهاند (به اصطلاح مستعرب) ولی چه به صورت بحرینی یا ایرانی، جامعۀ ایرانی بحرین نقش خود را بر مجمعالجزایر نهاده است.
فارسی در کوچه و بازار به فراوانی گفته میشود. اکثریت مردم بحرین فارسی میدانند. و نفوذ ایرانیان خاصه در بازار مشهور است. مغازهداران عموماً از میان ایرانیان هستند. با شروع طرحهای عمرانی بحرین کارگران ایرانی نیز فرصت یافتهاند سهم خود را در پیشبرد مجمعالجزایر ادا کنند. در کارگاه ساختمانی کارخانه ذوب آلومینیوم بحرین که با صرف ۳۰ میلیون لیره به ظرفیت نودهزار تن در سال برپا میشود، چنان که گفتند، هزاروپانصد ایرانی کار میکنند. در شرکت نفت بحرین رئیس بزرگترین واحد “کت کراکر” ایرانی بود.
این جامعۀ قابل ملاحظۀ ایرانی در بحرین روزهای سختی را از سر گذرانده است. با فراز و نشیبهای روابط ایران و بحرین زندگی بر آنها سختتر و آسانتر شده است. نبودن ارتباط با ایران و محدود بودن تسهیلات آموزشی ـ یک دبستان با ۳۰۰ شاگرد تنها مدرسۀ ایرانیان است ـ به زبان فارسی در مجمعالجزایر آسیبهای بسیار زده است. حکومتهای بحرین در گذشته بتوسط فشارهای اداری و اقتصادی به کوششهای موفقیتآمیزی در عرب کردن جمعیت ایرانی دست زدهاند.
درخشانترین جنبۀ سیاست کنونی ایران از نظر ایرانیان بحرین ـ همۀ قشرهای گوناگون آنها ـ در این است که از این پس زندگی آسودهتر و برابرتری خواهند داشت. حضور ایران در بحرین تقریباً برای حل مسئلۀ ایرانیان بحرین کفایت خواهد کرد. برای ناظران ایرانی در بحرین جای تردید نبود که رفتار با ایرانیان دیگر بصورت یک مشکل داخلی و خارجی برای بحرین درنخواهد آمد.
پسرعموی شیخ بحرین و رئیس امور خارجی آن به صراحت گفت که بحرین هیچ مخالفتی با مسافرت و اقامت ایرانیان در بحرین ندارد. در واقع با رونق اقتصادی که بحرین اکنون تجربه میکند جا برای دستهای بسیار خواهند بود. بحرین امروز عملاً بیکار و گدا ندارد و گذشته از ملاحظات سیاسی، ملاحظات اقتصادی نیز حکم میکند که با اتباع کشورهای دیگر سخت نگیرد ـ نه با سرمایههایشان و نه با نیروی کارشان.
این در باره ایرانیان نه کمتر از دیگران صدق میکند ـ با هشیاری و سرزندگیشان که به بحرین رونق بخشیده است و با کوشندگی و توانائیشان که سهم بزرگی در آبادی بحرین دارد. ایرانیان مسلماً بدترین روزها را گذراندهاند و از این پس جز بهبود و پیشرفت ترتیبی مقرر نخواهد بود.
ولی سرنوشت ایرانیان بحرین را ـ همچنان که شیخنشینهای دیگر خلیج فارس ـ به هیچروی مسلم نباید گرفت. حضور ایران عامل قاطعی خواهد بود، ولی همه چیز بستگی به چگونگی این حضور دارد. ما اگر بحرین را از سمتهای مهم دیپلماتیک خود بشماریم مبالغه نخواهد بود به بحرین باید یکی از تواناترین مأموران سیاسی خود را بفرستیم و او باید در تهران پشتیبانیهای نیرومندی داشته باشد.
پیش از هر چیز باید به ارتباطات پرداخت. خطوط هوایی و دریایی باید به بحرین بسط یابد. بانکهای ایرانی باید در آنجا شعبه داشته باشند. بازرگانی میان ایران و بحرین که در دو سال گذشته رو به کاهش داشته رونق بگیرد.
در عین حال باید به آموزش ایرانیان بجرین پرداخت. از ۴۶۰۰۰ بحرینی که اکنون در آموزشگاههای بحرین درس میخوانند هزاران خواستار تحصیل به زبان فارسی هستند. دبستان کنونی ایرانیان با ۳۰۰ نوآموز طبعاً کفایت نمیکند. دبستانها و دبیرستانهای دیگر لازم است. به دانشجویان بحرینی در دانشگاههای ایران، خاصه پهلوی و گندیشاپور باید جاهایی اختصاص داد.
بحرین علاوه بر اهمیتی که به خودیخود برای ایران دارد کلیدی برای همۀ خلیج فارس است به عنوان پرجمعیتترین و پیشرفتهترین شیخنشین در میان شیخنشینهای ۹ گانۀ خلیج فارس، روابط آن با ایران نمونهای برای دیگران بشمار خواهد رفت. از اینجا میتوان طرحی برای همۀ منطقه درانداخت.