«

»

Print this نوشته

دانشگاه یا اداره / آیندگان ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۹ / داریوش همایون

‌تخصیص دادن مغزهای در دسترس کشور بین مشاغل اداری و آموزشی، اکنون باید مهمترین مسئلۀ ما در زمینۀ سیاست نیروی انسانی گردد. دستگاه دولتی با پیچیده شدن وظایف خود و با افزایش فشار عمومی برای کارآمدتر کردن خود روبروست. همۀ ملاحظات سیاسی حکم می‌کند که بیشترین تعداد از بهترین استعدادها به خدمت دولت درآیند. هر اداره و مؤسسه دولتی باید در صفوف خود تعداد هر چه بزرگتری از بهترین فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها داشته باشد.

Ayandegan

دانشگاه یا اداره

آیندگان ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۹

داریوش همایون

کمتر کسی است که در این منظرۀ روشن یک جامعۀ در حال پیشرفت، دورنمای تیرۀ آینده‌ای را ببیند که جامعۀ ایرانی صرفاً از عهدۀ تربیت کادرهای تربیت شده و تحصیل کردۀ مورد نیاز خود برنخواهد آمد. ما بیش از آن به حرکت تند پیشرفت‌مان سرگرمیم که غفلت بزرگ خود را از یک زمینۀ حیاتی به یاد آوریم.

با آن که آموزش ما را بدینجا رسانیده است هیچ در این غم نیستیم که در همین آموزش امیدهای ما به آینده نهفته است و همین آموزش است که اکنون “پاشنۀ آشیل” سیاست ما را تشکیل می‌دهد.

از دانشگاه‌های ما در سال آنقدر پزشک و مهندس و متخصص بیرون نمی‌آید که نیازهای ما را برآورده، سهل است تا چند سال دیگر در خطر آنهم که تعداد فارغ‌التحصیلان، جبران بازنشستگان و کنار رفتگان را نیز کفایت نکند. ما هم اکنون بیست هزار پزشک کم داریم. دانشگاه‌های ما کی ممکن است چنین تعدادی را تربیت کنند، چه رسد به آن که نیازهای یک جمعیت روزافزون را در دهسال آینده برآورند و جای کسانی را که به حکم طبیعت میدان را خالی خواهند گذارد پرکنند؟

تحصیلات در خارج نیز پاسخ مسئله نیست. نه تنها توانایی کشور حدی دارد و هزینۀ چند ده هزار دانشجو را از عهده برنمی‌آید، باید انتظار داشت که دسترسی به دانشگاه‌های خارج نیز در آینده پیوسته دشوارتر شود. در واقع هزینۀ تحصیلات عالی و تقاضای آن چنان روبه افزایش است که کمتر کشوری حاضر خواهد بود تسهیلات خود را در اختیار خیل بی‌شمار دانشجویان کشورهای دیگر بگذارد. آنها هم که پذیرفته شوند انگیزه‌های بسیار برای ماندن خواهند داشت.

ما ناگزیریم تودۀ اصلی کادرهای مورد نیاز را خود در دانشگاه‌های خود تربیت کنیم. اما با کدام استادان؟ ساختن دانشگاه‌ها ـ حتی اگر منابع مالیش را داشته باشیم ـ چه سود خواهد داشت وقتی استادان فراهم نیستند؟

تخصیص دادن مغزهای در دسترس کشور بین مشاغل اداری و آموزشی، اکنون باید مهمترین مسئلۀ ما در زمینۀ سیاست نیروی انسانی گردد. دستگاه دولتی با پیچیده شدن وظایف خود و با افزایش فشار عمومی برای کارآمدتر کردن خود روبروست. همۀ ملاحظات سیاسی حکم می‌کند که بیشترین تعداد از بهترین استعدادها به خدمت دولت درآیند. هر اداره و مؤسسه دولتی باید در صفوف خود تعداد هر چه بزرگتری از بهترین فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها داشته باشد.

ولی فراموش کردن سهم دانشگاه‌ها از این نیروی انسانی تربیت شده مخاطرات بزرگتری دارد. همۀ نیاز دستگاه دولتی به مغزها نباید مانع آن شود که در این مورد اولویت را به آموزش‌ عالی بدهیم.

دستگاه دولتی نیاز آیندۀ خود را ـ در زمانی که وظایف آن گسترده‌تر و پیچیده‌تر شده است ـ از کجا می‌خواهد تأمین کند؟ اگر دانشگاه‌ها به سبب نداشتن استادان کافی به تعداد کافی متخصص و مدیر تربیت نکنند دهسال یا بیست سال آینده مؤسسات دولتی چه خواهند کرد؟ آنها که امروز با چنگ و دندان به کادرهای تحصیل کردۀ خود چسبیده‌اند و از کار دانشگاهی آنها ممانعت کنند آیا بهتر نیست که به سال‎‌های آیندۀ خود نیز بیندیشند.

نه چنان است که هر مغز مستعدی را دستگاه دولتی باید به دانشگاه‌ها واگذاشت. و اگر مواردی هست ـ بیشمار هم هست ـ که کسی در کار درسی، سودمندتر از گوشۀ بی‌حاصل اداریش باشد چرا با میل قلبی او و نیاز تودۀ دانشجویان مقاومت کنند و به زور یا تطمیع او را نگهدارند و نگذارند که صدها چون او برای کشور تربیت شوند؟

در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران ـ یک نمونه از نمونه‌های بسیار ـ اکنون نسبت دانشجو به استاد تمام وقت یک به صد است (یک به ۱۴ و حتی ۱۱ در دانشگاه‌های خوب) با این ترتیب طبیعی است که این دانشکده نخواهد توانست نیازهای بخش بزرگی از دستگاه اداری دولت را برآورد.

استادان برای این دانشکده و دانشکده‌های دیگر در گوشه و کنار دستگاه اداری فراوانند ـ عموماً مشغول به کارهایی که هیچ جنبۀ حیاتی ندارند. اما کجا آن همت و دوراندیشی که چنین کسانی را در جای اصلی آنها ـ در کار آموزش عالی بگمارد؟