چشمانداز تدریس دانشگاهی ادبیات ایران هنوز به دیوانها و کتب قطور نویسندگان و شعرای گذشته محدود است و نفوذ ادبیات معاصر در میان قشرهای عظیم روشنفکران ما تأثیری در سیستم آموزشی دانشگاهی نگذاشته است.
آیندگان، چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۹
گفت و شنود با دکتر استعلامی سرپرست گروه آموزش زبان فارسی مؤسسه عالی ارتباطات
هدایت، آلاحمد و چوبک
در
مؤسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی
- ادبیات معاصر گرچه امروز به عنوان ادبیاتی سازنده و پیشتاز شناخته شده است اما تا پذیرش کامل آن در دانشگاهها هنوز راهی دراز در پیش داریم و آنان که تعیین روش آموزشی دانشکدههای ادبیات ما را بر عهده دارند، ادبیات شصتساله اخیر ایران را کاملاً به رسمیت نشناختهاند.
- چشمانداز تدریس دانشگاهی ادبیات ایران هنوز به دیوانها و کتب قطور نویسندگان و شعرای گذشته محدود است و نفوذ ادبیات معاصر در میان قشرهای عظیم روشنفکران ما تأثیری در سیستم آموزشی دانشگاهی نگذاشته است.
- بدین سبب سنتشکنی مؤسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی در پذیرش ادبیات معاصر به عنوان یک درس دانشگاهی، کاریست درخور توجه چرا که برای نخستینبار در تاریخ آموزشگاهی ما از نویسندگان و شعرایی سخن به میان آمد که آنان را هرگز به حریم دانشگاه راهی نبود.
- در جزوه درسی ادبیات معاصر این مؤسسه به نامهای آشنایی برمیخوریم که آثارشان به بحث و گفتگو کشانیده شدهاند که از این قبیل است، هدایت، چوبک، جلال آلاحمد، افغانی و بهرنگی.
- تدریس ادبیات معاصر در موسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی با تمام نقائصی که از نظر استاد و جزوه درسی در آن بچشم میخورد قدم مثبتی است در جهت شناخته شدن ادبیات امروز در مراجع دانشگاهی. بدین جهت گفتگوی کوتاهی ترتیب دادهایم با دکتر محمد استعلامی سرپرست گروه آموزش زبان فارسی این مؤسسه و بانی خیر این عمل.
***
ـ قبل از شروع گفتگو بهتر است در باره کلاس درس ادبیات معاصر موسسه عالی علوم ارتباطات اجتماعی توضیح بیشتری دهید.
دکتر استعلامی:
منظور شما از توضیح بیشتر شاید بیان تاریخچۀ این درس باشد. دو سالونیم پیش ـ وقتی که موسسه آغاز به کار کرد ـ من در فکر این کار بودم اما راستش جرأت شروع آن را نداشتم چرا که از آنچه خوانده بودم و میدانستم، یک طرح روشن حتی در ذهن خودم نمودار نبود اما دیدم بالاخره باید قدمی برداشته شود و ادبیات معاصر ایران مانند ادبیات معاصر همه جای دنیا به دانشگاهها راه پیدا کنند و میدانید که تا آن تاریخ کسی این کار را نکرده بود.
البته گفتگو از بهار و پروین و ایرج جزء ادبیات معاصر محسوب میشود اما حرفهای دیگری هم هست که دانشجویان و جوانهای ما میخواهند بشنوند و باید بشنوند.
در هر حال شروع کردیم و یک سال درس دادیم و مختصر نوشتهای هم در این باره به چاپ رساندیم، اما حالا این درس را جزء برنامه سالهای بالاتر دانشکده قرار دادهایم تا دانشجویان ما زمینه بحثهای دانشگاهی را در این باره پیدا کرده باشند. من معتقدم که ادبیات معاصر ایران ارزش بحث دانشگاهی را دارد و اگر مخالفان جواب دیگری دارند باید بگویم که با بحث در دانشگاهها، ادبیات معاصر ما رونق میگیرد، پختهتر میشود و به حد اعلای خود میرسد.
ـ همکاران شما در تدریس این درس چگونه انتخاب شدند و نحوۀ تدریس بر چه مبنایی قرار گرفته است؟
دکتر استعلامی:
در دو سال گذشته من به تنهایی این درس را تدریس میکردم اما امسال دوست نویسنده و هنرمند من، دکتر عباس حکیم، درسی را در بارۀ ادبیات جدید مغربزمین و ارتباط آن با ادبیات ایران آغاز کرد.
این درس در نخستین هفتهها جلوۀ مؤثری یافت و اکنون یک درس دانشگاهی سنگین در ادبیات تطبیقی محسوب میشود همچنین برای بررسی و پژوهش و تألیف کتابهایی در زمینههای مختلف ادبیات معاصر همکار دیگری دارم که از فارقالتحصیلان خوب دورۀ دکتری ادبیات است، این همکار خانم دکتر نرگس روانپور نام دارد که به عنوان دستیار در کرسی ادبیات معاصر کار میکند.
ـ آنطور که پیداست شما از نویسندگان و شعرای معاصر برای سخنرانی در سر کلاس درس ادبیات معاصر دعوت بعمل آوردهاید که این خود نوعی تدریس کوتاه مدت شمرده میشود. آیا قصد ندارید از آنان رسماً برای تدریس دعوت بعمل آورید؟
دکتر استعلامی:
برنامه درسی ما بحث در بارۀ همۀ مسائل ادبیات معاصر است و نویسندگان و شعرای ما ممکن است هر کدام یک یا چند موضوع خاص را برای صحبت انتخاب کنند و این مسئله به روش درسی ما لطمه میزند.
از طرفی دیگر، حوصله یک کار منظم و طولانی را نباید از هنرمند انتظار داشت چرا که اگر او را گرفتار برنامه و کار حساب شده بکنیم ممکن است از تعالی هنری خویش باز بماند، اما دعوتهای گاهگاهی از نویسندگان و شعرای معاصر مکمل درسهای منظم ما خواهد بود.
ـ استقبال دانشجویان از این درس چگونه است و آنان تا چه حد به فراگیری ادبیات معاصر گرایش دارند؟
دکتر استعلامی:
دانشجویان این درس را بیشتر از همه درسهای گروه زبان فارسی میپسندند و علاقۀ آنان در فراگیری ادبیات معاصر در سر کلاس بخوبی پیداست.
ـ در مورد تدریس ادبیات معاصر در دانشکدههای دیگر چه نظری دارید و آیا اصلاً تدریس این درس را مثلاً در دانشکدۀ ادبیات ضروری میدانید یا خیر؟
دکتر استعلامی:
به نظر من در دانشکده ادبیات باید حتماً کرسی این درس وجود داشته باشد که متأسفانه جز این است و در این دانشکده اگر چیزی از ادبیات امروز میگویند از رو خواندن نمونههای نثر بعضی از نویسندگان این دوره است که آن هم به استاد نیاز ندارد.
این اواخر دکتر شفیعی کدکنی دست به فعالیت تازهای در این زمینه است اما نمیدانم با محیط درسی خاصی که دانشکده ادبیات دارد او تا چه اندازه بتواند کار مثبت انجام دهد.