«

»

Print this نوشته

بیانیه اتحاد دموکراسی خواهان ایران ـ بیانیه ۶۷۴ نفر ـ نشست برلین

بیانیه اتحاد دموکراسی خواهان ایران ـ بیانیه ۶۷۴ نفر ـ نشست برلین

  • حسین مهری ـ جناب آقای همایون درود بر شما.

همایون ـ درود بر شما.

  • حسین مهری  ـ آقای همایون، چندین بیانیه در این روز‌ها در ارتباط با هماهنگی سیاسی نیروهای آزادی‌خواه و دموکراتیک منتشر شده که هرکدام به هر روی، دیدگاه‌های خودشان را مطرح کرده‌اند. اگر موافق باشید، در باب ویژگی‌های این بیانیه‌ها پرسش‌هایی از جنابعالی بکنم. یکی بیانیه ۶۷۴ نفر از فعالان سیاسی، کارگری و دانشجویی است که در درون ایران منتشر شده زیر عنوان «سخنی با ملت ـ هشداری به حاکمیت» که از جمله می‌گوید: ما امضاکنندگان به دور از هرگونه خشونت برای جلوگیری از عمیق‌تر شدن این زخم‌های ژرف و برای خروج کشور از بن‌بست‌های پیش‌رو، خواستار اعمال اصلاحات راستین ساختاری بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر، الحاقیه‌های این اعلامیه و تأمین آزادی‌های اساسی، عدالت و حکومت قانون با همکاری و حضور دلسوزان ملت که خارج از قدرت حاکمیت هستند می‌باشیم و از تمامی آزادی‌خواهان ایران که به استقلال و آزادی ایران می‌اندیشند می‌خواهیم در فرصت باقیمانده پیش از آنکه در اثر سیاست‌های ویرانگر و واپس‌گرایانه حاکمیت، تمامیت ارضی، استقلال، آزادی و امنیت کشور در معرض خطر بیشتر قرار گیرد، به تلاش همه‌جانبه برخیزند. آقای همایون این بیانیه را حتماً مطالعه فرمودید.

همایون ـ بله، خواندم.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، با مفاد آن موافقید؟ اگر در ایران بودید امضاء می‌کردید؟

همایون ـ بله، آخر آن یک تأکیدی روی جمهوری‌خواهی یا جمهوری شده است که با آن من زیاد موافق نیستم. هر بیانیه‌ای در زمینه همکاری نیرو‌ها یا تأکید بر دموکراسی و حقوق بشر، به نظر من باید خالی از شکل حکومت باشد. و شکل حکومت، اولاً آن‌قدر اهمیت ندارد که در کنار مثلاً اعلامیه جهانی حقوق بشر قرار بگیرد و ثانیاً موضوعی است که حالا حالا‌ها مطرح نیست و باید بعد از تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی و مراجعه به آراء عمومی یا همه‌پرسی شکل حکومت معلوم بشود. این است که بله، غیر از آن، بیانیه بسیار بسیار خوبی است و مایه خوشحالی است که پیاپی در ایران چنین حرکت‌هایی صورت می‌گیرد و از فراخوان رفراندوم شروع شد از یک سال پیش، بعد یک اعلامیه ۶۰ ـ ۵۰ نفری انتشار پیدا کرد خب باز آن‌هم روی جمهوری‌خواهی تأکید می‌کرد ولی دنبال همین بحث‌ها را گرفته بود و حالا این را می‌بینیم. و این‌ها تحولات بسیار خوبی است. و من خوشحالم که نزدیک شدن کنگره فراخوان رفراندوم، پشتیبانان فراخوان رفراندوم با این ترتیب دارد تقویت می‌شود.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، همزمان یک بیانیه دیگری منتشر شده. این بیانیه از آن گروهی است به نام اتحاد دموکراسی‌خواهان ایران که این عبارتش توجه مرا جلب کرد می‌خواستم نظر شما را در باب آن بپرسم. در این بیانیه که می‌گوید برپادارندگان چنین اتحادی نباید از مبانی دموکراسی پا فرا‌تر بنهند، و قید و شرط یا پیش فرضی را نباید در مرکز توجه قرار دهند، گفته‌شده است که: نمی‌توان منادی دمکراسی‌خواهی بود و همزمان شعار برتری عامل قومی، آرمانی، مذهبی، برتری یک تشکیلات سیاسی، حزبی یا جنسیتی را به‌پیش برد. بعد افزوده است که: دموکراسی بر پایه برتری آراء اکثریت اعضای جامعه در سپهر تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و احترام به آراء اقلیت بستری مساعد برای رشد خود پیدا می‌کند.

همایون ـ من دلم می‌خواست که می‌توانستم این متن را امضاء بکنم. بسیار بسیار متن پیشرفته‌ای است و اصول‌‌ همان فراخوان رفراندوم است. ولی با تأکید بیشتر که بسیار لازم است. برای اینکه در این یکسالی که این بحث‌ها جریان پیداکرده است، گروه‌هایی شدیداً تأکید را روی جمهوری‌خواهی گذاشته‌اند که نه، فقط باید جمهوری در رفراندوم مطرح بشود، فقط باید طرفداران جمهوری باهم متحد بشوند، فقط جمهوری‌خواهان باید همکاری بکنند. و از طرفی سروصدای قومی دوباره بلند شده است، حالا یک گروهی دنبال فدرالیسم هستند در ایران، یک گروهی مصالحه کرده‌اند و حقوق سیاسی برای اقوام شناخته‌اند که این‌ها همه نقض غرض است و همان‌طور که این بیانیه نشان می‌دهد، ارتباطی به امر پیشبرد دموکراسی در ایران ندارد. و اگر انسان هدفش این است که زمینه مشترکی برای همکاری همه گرایش‌های سیاسی فراهم بکند، بهترین زمینه اعلامیه جهانی حقوق بشر است و میثاق‌های پیوست آن‌که به‌هیچ‌وجه تأکیداتی که این بیانیه به آن اشاره‌کرده است در آن‌ها نیست و جنبه عام دارد. برای اینکه یک امر بسیار بسیار مهم که از نظر بیشتر فعالان سیاسی و نویسندگان در این بیانیه آخری رعایت شده است و آن اینکه مرکز همه بحث‌ها فرد انسانی است. ما از جهان قبیله‌ای و عشایر و گروه‌های مذهبی و تکه تکه کردن جامعه به انواع مختلف گذشته‌ایم. جامعه مرکب است از افراد انسانی و بس. و این افراد همه برابرند. حالا زبانشان هر چه باشد، مذهبشان هر چه باشد، محل سکونت و بود و باششان هر جا باشد، این‌ها برابرند و هیچ تمایزی میان این‌ها نباید گذاشت. و هیچ امتیازی بابت این تمایز‌ها نباید به کسی داد. چون یکی مذهب خاصی دارد هیچ امتیازی حق ندارد درخواست بکند. هر امتیازی که مال همه مردم ایران است، او هم دارد. در نتیجه هیچ دلیلی ندارد که چیز مشخصی بخواهد. وقتی ما اعلامیه جهانی حقوق بشر را ملاک و پایه قرار می‌دهیم، دیگر جایی برای تمایزات غیر از آن نمی‌ماند. البته، رفع تبعیض جای بسیار مهمی دارد، چه در اعلامیه جهانی حقوق بشر و چه در میثاق‌هایش. ولی رفع تبعیض با دادن امتیاز فرق دارد. رفع تبعیض به معنی این است که افرادی را که از یک حقوقی محروم بوده‌اند، به آن حقوق برسانند. از این بابت البته تمام مردم ایران دچار تبعیض هستند. فرق نمی‌کند که مذهبشان چه باشد و زبانشان چه باشد. تازه بعضی‌ها بیشتر مورد تبعیض واقع هستند. خلاصه خیلی بیانیه پیشرفته‌ای است و باعث امیدواری و خوشوقتی که در ایران می‌تواند چنین بیانیه‌هایی با امضاء منتشر بشود.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، راجع به منشور حقوق بشر فرمودید، منشور حقوق بشر آیا تأکیدی بر جدایی دین و دولت دارد؟

همایون ـ نه، برای اینکه این مسئله‌ای است که باز در جامعه‌هایی مثل ما دچار انواع انحرافات از حقوق بشر هستند مصداق دارد. اعلامیه حقوق بشر برای تمام جهان نوشته‌شده است. برای کشورهای پیشرفته جهان این مسئله اصلاً مطرح نیست. اعلامیه جهانی حقوق بشر به آزادی و حق تکیه می‌کند. آزادی و حق فرد انسانی. این آزادی و حق شامل داشتن و نداشتن مذهب است. شامل داشتن هر مذهبی است که هر کس بخواهد. و شامل عدم‌مداخله در عقاید و آزادی بیان مردم است. در نتیجه تصریح جدایی دین از حکومت معنا ندارد در شرایطی که همه مساوی هستند و همه گونه حق دارند بر داشتن باور مذهبی یا نداشتن یا ابراز آن. البته خیلی اعتراض کردند که چرا فراخوان رفراندوم که تأکید بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌هایش کرده است، نگفته است که باید دین از حکومت جدا باشد. ولی وقتی انسان یک یا دو ماده از ۳۸ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر را می‌خواند، می‌بیند که اصلاً نیاز به‌تصریح نیست. و هیچ جایی برای مداخله دولت در امر مذهب و مردم نگذاشته است. و جایی هم برای مداخله در حکومت هم نگذاشته است. برای اینکه گفته است همه مردم به‌طور برابر حق دارند که در امور سیاسی‌شان مداخله کنند و در امور کشورشان مداخله بکنند و وقتی این‌طور باشد، در نتیجه مذهبی هم در کار نیست. حالا این‌ها را البته می‌شود توضیح داد و شنیده‌ام که در کنگره رفراندوم می‌خواهند این روشـنگری را بکنـند. ولی هیچ تغییر دادنی در کار نخواهد بود راجع به اعلامیه جهانی حقوق بشر. به‌اندازه کافی گویا هست.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، یکی از هم‌میهنان کُرد ما که به نظرم در سوئد زندگی می‌کند. یک‌بار به من زنگ زدند و از شما گلایه داشتند. بخصوص به خاطر آن مقاله «یک کشور ـ یک دولت». می‌گفتند که آقای همایون به‌گونه‌ای با ما کُرد‌ها رفتار می‌کنند، ما را متهم می‌کنند به تجزیه‌طلبی و کاری می‌کنند که ما دلسرد بشویم، بجای هرگونه همکاری با هم‌میهنان دیگرمان، واقعاً جدا بشویم. یعنی آقای همایون واقعاً کاری می‌کنند که ما را می‌رانند به‌طرف دیگر. آیا شما واقعاً چنین قصدی داشتید؟

همایون ـ به‌هیچ‌وجه. آن مقاله نامش «یک کشور ـ یک ملت» است. و اگر کسی قبول ندارد که ایران یک کشور است و یک ملت، و اگر ایران ملت‌های مختلف دارد و کنگره ملل تشکیل می‌دهد و شرکت می‌کند، و در پلنوم حزبش صحبت از این می‌کند که مبارزات در بخش‌های مختلف کردستان این‌طور و این‌طور است و زمینه همکاری چنین است و چنان است، خب انسان باید واکنش نشان بدهد. کُردهای ایران همه عضو فلان حزب کُرد نیستند. اگر تمام مردم کُرد ایران که چندین میلیون هستند، این‌ها عضو فلان حزب کُرد می‌بودند، خب بله، من آن حزب بخصوص را هدف انتقاد قرار داده‌ام. ولی این‌طور نیست که همه عضو آن حزب باشند. مرکز آن حزب بیرون از ایران است و در عراق است. و همه زندگی آن بستگی به کمک‌هایی دارد که در عراق می‌گیرند و در کردستان ایران و در میان کُردهای ایران افراد بی‌شماری را می‌شناسم که اصلاً با این صحبت‌ها میانه‌ای ندارند. این است که من با کُرد‌ها هیچ مشکلی ندارم و جان خودم را مرهون چند کُرد می‌دانم. من وقتی از ایران می‌خواستم بگریزم، توسط یک گروه کُرد که در این کار ظاهراً تخصصی هم پیداکرده بود، بعداً سه نفر از دوستان مرا به معرفی من آوردند بیرون، توسط آن‌ها از ایران خارج شدم و ‌‌نهایت درستکاری و خوش‌قولی را از آن‌ها دیدم و آن‌ها به گردن من حق زندگی دارند. و در نتیجه به‌هیچ‌وجه، حالا غیر از اینکه من به‌عنوان یک ناسیونالیست ایرانی کُرد‌ها را ایرانی‌ترین ایرانی‌ها می‌دانم. برای اینکه ۲۷۰۰ ـ ۸۰۰ سال پیش کُرد‌ها و آذربایجانی‌ها که آن‌وقت ماد نامیده می‌شدند، و بعداً کُرد یا آذربایجانی نامیده شدند، و ماد بزرگ شامل بیشتر غرب و شمال غرب ایران بود، این‌ها ایران را پایه‌گذاری کردند. ملت ایران از آن‌وقت شروع‌شده است. این است که هیچ مشکلی با کُرد‌ها ما نداریم. نه‌تنها من ندارم، بلکه هیچ ایرانی دیگری ندارد. بخصوص با کُرد‌ها.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، آیا حزب دمکرات، این اواخر از شعارهای پیشین خودش خارج شده؟

همایون ـ بله، حزب دمکرات کردستان اول می‌گفت که دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان. راجع به کردستان هم ملت و ملیت بکار نمی‌بردند، صحبت خلق و مردم کُرد و خلق کُرد و… همان‌طور که در عراق وضع تغییر کرد در اوایل دهه ۹۰، لحن حزب عوض شد. امروز حزب دمکرات کردستان صحبت خودمختاری را کنار گذاشته است و اینکه ایران یک کشور کثیرالمله است و هر واحد قومی باید یک کشوری را تشکیل بدهد. نماینده حزب دمکرات کردستان در کنفرانسی که در واشنگتن در مؤسسه اینترپرایز آقای لدین تشکیل داده بود، و صحبت‌های عجیب در آن مجلس شده است که اصلاً باید خواند. دوستانی که رفته بودند آنجا، اصلاً هنگامه‌ای است. به هر حال آنجا گفته‌اند که ایران ۹۶ ملیت دارد. امروز دیگر ملیت هم بکار نمی‌برند و رسماً ملت می‌گویند و کنگره ملل ایران و… خب، این‌ها به هر حال برای ایرانی خوشایند نیست به‌ویژه که ما می‌دانیم و این دوست کُرد ما امیدوارم صحبت‌های ما را بشنوند، ما می‌دانیم و به‌دقت می‌دانیم که محافلی در خارج از ایران، برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی درصدد برانگیختن عناصری در داخل ایران و مرزهای ایران برآمده‌اند و فدرالیسم و جدایی را پیش کشیده‌اند، و وعده‌ها داده‌اند و البته این‌ها هیچ‌کدام به‌جایی نخواهد رسید. این‌ها برای اذیت و آزار جمهوری اسلامی و برای این است که دست از حرکاتش در عراق بردارد و دست از تهدید عناصر دیگر در منطقه بردارد. ولی به هر حال این‌ها هست الآن و از شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس هزینه می‌شود و از جاهای دیگر هزینه می‌شود و از باکو هزینه‌هایی می‌شود، در ترکیه هزینه‌هایی می‌شود، و این‌ها وجود دارد. ما باید جای تردید باقی نگذاریم. من در مقاله بعدی که نوشته‌ام که «خط قرمز مبارزه» و امیدوارم راجع به آن‌هم یک‌وقتی صحبت بکنیم، بسیار به نظر من چیز حساسی است، من تا آنجا رفتم که اصلاً نوشتم که با این ترتیب و با مخاطره‌ای که از بیرون به درون متوجه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ما است، کل مبارزه ما با جمهوری اسلامی زیر سئوال خواهد رفت. برای اینکه یک ایرانی درست‌وحسابی پیدا نخواهید کرد به قیمت تجزیه ایران حاضر به سرنگونی جمهوری اسلامی باشد. و این است که دوستانی که این‌قدر روی این مسائل تکیه می‌کنند و چشمانشان خیلی به افق‌های دور و امیدبخش دوخته‌شده است، بدانند که ایران قابل تجزیه نیست. به هیچ قیمت. و این است که باید بنشینیم و باهم کنار بیاییم. آنچه که من رویش تأکید می‌کنم، این است که ما از درخواست‌های حداکثر همه باید خودداری و صرف‌نظر کنیم. ما اگر اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های پیوست آن، اعلامیه جهانی حقوق بشر راجع به رفع تبعیض کلی است در تمام اقلیت‌ها. هیچ فرق نمی‌کند چه اقلیتی. و راجع است به حقوق مدنی تمام افراد این اقلیت‌ها. اگر این را ملاک قرار بدهیم و اگر موضوع عدم تمرکز را پیش بیاوریم، عدم‌تمرکز، نه فدرالیسم، برای اینکه عدم‌تمرکز جنبه اداری دارد. ما در مناطق مختلف ایران باید اختیارات به مردم بدهیم خودشان تکلیف کار‌هایشان را روشن بکنند. ولی به اقوام به هیچ دلیلی نباید حقوق خاصی داد. اقوام پراکنده‌اند در سراسر ایران. مگر اینکه بخواهیم آنچه که در عراق دارد اتفاق می‌افتد، آنچه که در یوگسلاوی اتفاق افتاد، در ایران هم عمل بکنیم، مناطقی را ببندیم به روی دیگران، پاک‌سازی قومی بکنیم، بکشیم، بیرون بکنیم و کار به اینجا‌ها خواهد کشید. اگر تکیه‌بر اقوام باشد، یعنی خودی و غیرخودی. یعنی همسایه به همسایه رحم نخواهد کرد و این شده و بار‌ها در کشورهای دیگر شده. ایران هم تافته جدا بافته نیست. اگر برویم روی عدم‌تمرکز و ما هم که طرح بسیار مفصل و جامعی در مورد حکومت‌های محلی در این زمینه‌ها پیشنهاد کرده‌ایم، برای مناطق مختلف ایران، نه برای اقوام مختلف ایران، و همین‌طور اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌هایش را ملاک قرار بدهیم، اختلافی باهم نخواهیم داشت. من از دوست کُردم خواهش می‌کنم که بیشتر از آنچه که می‌نویسم بخوانند و ببینند که اصلاً صحبت نه دشمنی است، نه راندن دوستان کُرد است.

  • حسین مهری  ـ آقای همایون، آقای دکتر حسین خلیقی، فکر می‌کنم یکی از رهبران حزب دمکرات کردستان باشند، یک مقاله‌ای نوشته بودند در پاسخ به مقاله شما، و در این مقاله از‌‌ همان آغاز ـ من واقعاً یکه خوردم ـ شما را هدف الفاظ نادرست قرار داده بود. شما ایشان را می‌شناسید؟

همایون ـ نخیر، ولی واکنش این دوستان واکنش عصبی است و واکنش دشمنانه است و واکنش کسی است که حرفی ندارد بزند. ایشان از اینجا شروع می‌کند که: اگر کسی قایل نباشد که ایران چند ملیت است، دمکرات نیست! انسان اول تعریف خودش را بکند، چهارچوب را تعیین بکند، و هر چه هم خارج از آن بود به هر نامی بخواهد، بنامد. این درست نیست. گفتم، ما اگر قرار باشد باهم زندگی بکنیم در آن مملکت، باید باهم کنار بیاییم. باید خواست‌های معقول هم را رعایت بکنیم. و این خواست‌های معقول هم، یعنی اینکه از حداکثر خواست‌های خودمان صرف‌نظر کنیم. اگر دعواست و جنگ است، خب، بفرمایید جنگ بکنیم. نتیجه‌اش را خواهند دید و بار‌ها هم دیده‌اند. در عراق دارند می‌بینند، کشور دارد به اقوام مختلف تجزیه می‌شود، شیعه‌ها دارند از مناطق سنّی نشین می‌آیند بیرون، سنّی‌ها از مناطق شیعه‌نشین می‌آیند بیرون، کُرد‌ها عرب‌ها را می‌خواهند بیرون کنند، عرب‌ها کُرد‌ها را می‌خواهند بیرون کنند، ایران هم همین‌طوری بشود؟ فایده‌اش چیست؟ چه چیزی گیر کُرد‌ها خواهد آمد؟ نه، این راهش نیست. ما باید ۱ ـ به مبارزه با جمهوری اسلامی اولویت بدهیم ۲ ـ آینده ایران را از حالا طرحی برایش بریزیم که همه مردم ایران بتوانند به‌طور مسالمت‌آمیز به‌عنوان هم‌وطن باهم زندگی بکنند.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، در صورت بازگشت آزادی و دموکراسی به ایران، آیا شما سمتی خواهید پذیرفت؟

همایون ـ من در پایان زندگی هستم. حالا نمی‌دانم چقدر مانده از زندگی‌ام. ولی به هر حال در گروه سوم سنی هستم. در گروه سوم سنی، انسان یک‌جور انرژی زمانی را به هر حال ندارد. حالا من زیاد از کار نیفتاده‌ام. ولی حقیقتاً از گرفتن مسئولیت‌های تازه اِبا می‌کنم. برای اینکه این کاری که الآن دارم، و خیال دارم تا آخر زندگی ادامه بدهم، جایی برای هیچ‌چیز دیگر باقی نخواهد گذاشت. بعلاوه، ایران نیاز دارد به یک نسل تازه‌ای که بیاید و کار‌ها را در دست بگیرد و این نسل هم خوشبختانه دارد تربیت می‌شود. و ما باید به آن نسل تازه کمک بکنیم تا بهتر بتواند کارش را انجام بدهد. در این زمینه البته خیلی کار‌ها می‌توانیم بکنیم. یک ثروت عظیم تجربه نسل من دارد که خیلی بکار خواهد آمد. ولی غیر از این نه، حقیقتاً اصلاً موردی ندارد.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، شما در نشست برلین حضور داشتید؟ دعوت‌شده بودید؟

همایون ـ بله دعوت‌شده بودم ولی حضور نداشتم.

  • حسین مهری ـ پس چرا نرفتید.

همایون ـ یک دعوت‌نامه و متنی آمد برای من که این را محرمانه نگهدارید و برای پیشبرد کار رفراندوم می‌خواهیم جمع بشویم و بعد یک منشوری همراهش بود که نامی از رفراندوم درش نبود. من به دوستان نوشتم که حیف است که یک متنی را که موجب یک حرکتی شده است که ۲۰ ـ ۳۰ هزار نفر امضا کردند و حالا هم یک ۴۰۰ ـ ۳۰۰ نفری در جاهای مختلف دنیا دنبالش را گرفته‌اند و کمیته‌های پشتیبانی از رفراندوم با موافقت خود امضاکنندگان اولیه تشکیل شده، حیف است که ما یک چیز دیگری جلوی این درست کنیم. و هر حرف و کاری دارید بیایید در چهارچوب همین انجام بدهید. اما آنچه که من شنیدم این بود که صحبت بوده است که رفراندوم مُرده است و کسانی که در آن شرکت می‌کنند….

  • حسین مهری ـ ببخشید آقای همایون، در آن اجلاس برلین گفتند رفراندوم مُرده است؟

همایون ـ این‌ها را من در بیرون می‌شنیدم از دوستانی که در اجلاس برلین شرکت کردند. خلاصه باید یک فکر جدیدی کرد و یک کنگره ملی باید درست کرد و اپوزیسیون را باید متحد کرد و… نظر من این بود که هر کاری ما بخواهیم بکنیم در‌‌ همان چهارچوب رفراندوم می‌توانیم بکنیم. و تمام آن دوستان هم می‌توانند بیایند و در این کار شرکت بکنند. و اشتباه می‌کنند که کنار کشیده‌اند. به این دلیل که این کار جریان رفراندوم را ضعیف می‌کرد، من در آن شرکت نکردم.

  • حسین مهری ـ ولی آقای همایون این منشوری که منتشر شده حتماً خوانده‌اید. من می‌خواهم یکی دو پرسش راجع به آن از شما بکنم.

همایون ـ بعد این منشور منتشر شد. این منشور که منتشر شد، یک‌بخشی دارد که می‌گوید: حقوق سیاسی و فرهنگی و اجتماعی اقوام ایران را می‌شناسیم و از این صحبت‌ها. خب من اصلاً به‌کلی مخالفم با حقوق سیاسی هر گروهی. حقوق سیاسی مال تمام افراد ایران است. حقوق سیاسی یعنی آنچه که ما برایش مبارزه می‌کنیم که ایرانی‌ها پیدا بکنند دیگر دلیل ندارد که به اقوام بدهیم. باز می‌گویم، روحیه قبیله‌ای و تکه تکه کردن ملت و اینکه هر گوشه‌ای یک عده‌ای جمع بشوند و بگویند ما یک مذهبیم و یک قوم هستیم و ما باید حقوق سیاسی داشته باشیم، این ملت را پاره پاره کردن است. و وقتی ملت پاره پاره شد، کشور هم پاره پاره خواهد شد. با این هم من موافق نبودم. ولی اصل کار، کار بسیار درستی بود. اصل کار این بود که یک عده‌ای از گرایش‌های مختلف جمع شدند که قبلاً دورهم نمی‌نشستند و روی یک اصولی توافق کردند ـ غیر از این یک تکه‌اش ـ حرف‌های کاملاً حسابی است و ضمناً یک موضوعی که در کنار رفراندوم یا در برابر رفراندوم یک تشکیلات دیگری به‌وجود بیاید، این‌هم از بین رفته است و ما امیدوار هستیم که دوستان برلین هم در کنگره رفراندوم بروکسل که به‌زودی تشکیل خواهد شد شرکت بکنند و هر حرفی دارند آنجا بزنند و خودشان را کاندیدا بکنند و من مطمئن هستم که عمومشان رأی خواهند آورد برای اینکه مورد احترام همه هستند. این است که حالا من خیلی خوش‌بین‌ترم غیر از آن تکه که امیدوارم اصلاحش بکنند.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، معذرت می‌خواهم. با یکی از تنظیم‌کنندگان این منشور، در باب همین موضوع که شما فرمودید، من صحبت کردم. گفتم که در بند ۹ آوردید که ما معتقدیم به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اقوام ایرانی به تحکیم اتحاد ملی و یکپارچگی کشور مدد خواهد رساند. گفتم که برخی از دوستان، با این بند ۹ مخالفند. ایشان گفتند که من خودم هم مایل نبودم که این بند به این صورت مطرح بشود. من معتقد بودم که باید این‌طور باشد که: ما باید از حقوق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی افراد اقوام ایرانی حمایت کنیم. به این صورت شما قبول دارید؟

همایون ـ بله، کاملاً حرف حسابی است برای اینکه عین بیانیه افراد متعلق به اقلیت‌های مذهبی و قومی است که سازمان ملل متحد انتشار داده. بله، به‌عنوان فرد انسانی ما همه این حقوق را قائل بشویم برای هر کس که به‌عنوان ایرانی در ایران زندگی می‌کند. و من امیدوارم که تصویب بشود. حتماً لازم نیست که از اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن‌هم فرا‌تر برویم. بله، یک‌وقتی فرسنگ‌ها دور بودیم از این صحبت‌ها و حالا هم فرسنگ‌ها می‌خواهیم جلو‌تر باشیم. معنی ندارد. همه این‌ها برمی‌گردد به آنکه ما جامعه را چگونه می‌بینیم. مجموعه‌ای از افراد می‌بینیم یا مجموعه‌ای از گروه‌بندی‌های خاص. مخصوصاً با اینکه ما مخالف این بند هستیم، ولی اولاً آن را در سامانه حزب انتشار داده‌ایم، ثانیاً واکنشی نشان ندادیم برای اینکه نمی‌خواهیم پیش از کنگره این بحث‌ها موضوع‌های مهم‌تر را زیر سایه ببرد. جای این بحث‌ها البته هنوز هست، در فضای بسیار دوستانه هم ادامه‌اش خواهیم داد ولی چون راجع به برلین پرسیدید حقیقتاً ما هیچ مشکل اساسی با برلین نداریم و هیچ لزومی هم نداشت که شرکت بکنم برای اینکه ضربه‌ای محسوب می‌شد به جنبش رفراندوم که من نمی‌خواستم توهم پیدا بشود.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، شما همچنان سرسختانه از جنبش رفراندوم حمایت می‌کنید. می‌خواستم بپرسم که این کنگره رفراندوم در بروکسل که در روزهای دوم و سوم و چهارم دسامبر انجام خواهد شد، دقیقاً هدفش چیست؟ شما در جریانش هستید، این‌طور نیست؟

همایون ـ بله، من سـرسختانه دفاع می‌کنم برای اینکه ۲۶ ـ ۷ سال است تلاش می‌کنم که ایرانی‌ها از گرایش‌های مختلف بر سر یک موضوع توافق بکنند. سرانجام یک متنی انتشار پیداکرده است که از ایران آمده و این خیلی خیلی مهم است. متنی از ایران آمده بیرون و عده‌ای بسیار زیادی حدود ۳۵ ـ ۶ هزار نفر آن را امضا کرده‌اند، و تقریباً همه گروه‌های سیاسی مهم از این متن پشتیبانی کرده‌اند. این اتفاق نه تاکنون افتاده است و نه در آینده پیش‌بینی شده‌ای برای کار دیگری اتفاق خواهد افتاد. من حیفم می‌آید که چنین توافقی به دلیل اختلاف میان پادشاهی و جمهوری، به دلیل اختلاف میان حقوق سیاسی اقوام و حقوق سیاسی افراد ایرانی یا شامل افراد متعلق به اقوام و از این قبیل از بین برود، یا برای مسائل شخصی، و این را هم پشت سر بگذاریم و دستمان هیچ‌چیز نباشد و حداکثر یک بیانیه دیگری بیاید و ۳۰۰ نفر یا ۵۰۰ نفر آن را امضا کنند و خیال کنیم فتح‌الفتوح کردیم. نه، من معتقدم همین کاری که ۳۰ ـ ۳۵ هزار نفر آن را پذیرفته‌اند، این را دنبالش را بگیریم. این نه حزب است، نه جریان سیاسی خاصی است، یک توافق عمومی است بین ما‌ها. و این کنگره هم هدفش این است که یک ترتیبی برای یک‌ساله آینده مبارزاتی که باید جریان رفراندوم برای حصول شرایط برای برگزاری رفراندوم در ایران انجام بدهد، بر آن‌ها فکر بکند. چون این فراخوان رفراندوم بسیار تأکید کرده است که همه این انتخابات مجلس مؤسسان و همه‌پرسی، باید در شرایط آزاد زیر نظارت سازمان‌های بین‌المللی انجام بشود و همه ایرانی‌ها در آن شرکت داشته باشند. اینکه در شرایط کنونی باوجود دستگاه سرکوبگری جمهوری اسلامی که امکان ندارد. باید ما مبارزه بکنیم با جمهوری اسلامی برای اینکه چنان شرایطی فراهم بکنیم. این مبارزه باید با شرکت هر چه بیشتر ایرانی‌ها صورت بگیرد. در این کنگره رفراندوم امید این است که یک گروهی انتخاب بشوند در یک سال آینده و هماهنگی از جهت مبارزات برقرار بکند و یک هماهنگی بین واحدهای مختلفی که در اطراف دنیا برای پشتیبانی از این رفراندوم به‌وجود آمده است به‌وجود بیاورند و همان‌طور که عرض کردم راه‌های مبارزه برای حصول شرایط برای رفراندوم آزاد را فکر بکنند. همین. کار خاصی نخواهد کرد.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، آن ایرادهایی که در این‌یک سال حتی گاهی در فضای مسموم، یعنی با قصد مسموم سازی، گرفته شده، این‌ها برطرف خواهد شد؟ مثلاً یکی از ایراد‌ها این است که این طرح، طرح آقای سازگارا است. درست است؟

همایون ـ اولاً ۳۸ نفر این را امضا کردند. ثانیاً آقای سازگارا و آن ۳۷ نفر دیگر فردای انتشار این بیانیه گفتند که ما هیچ متولی نیستیم و نقش ما تمام شد. ما می‌خواهیم که این گفتمان گسترش پیدا بکند و عمیق‌تر بشود در میان ایرانی‌ها و تمام شد و رفت. اصلاً چه فرق می‌کند کی این کار را کرده؟ حرف مهم است. آیا این حرف، حرف جمهوری اسلامی می‌تواند باشد؟ آیا این حرف، حرف عامل جمهوری اسلامی می‌تواند باشد؟ که این رژیم قابل اصلاح نیست و با موجودیت ایران در تضاد است و باید جایش را بدهد به یک قانون اساسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر. بعلاوه عرض کردم، آقای سازگارا نه متولی این کار نیسـت. این بیانیه و فراخوان الآن ۳۶ هزار نفر امضاء کننده متولی دارد، بله. و در میان این پشتیبانان بهترین عناصر ایرانی را هم می‌توان یافت.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، یک‌زمانی شما گفتید که رفراندوم وقتی انجام خواهد شد که جنازه این رژیم بر زمین باشد.

همایون ـ بله عیناً. برای اینکه در شرایطی که دستگاه‌های سرکوبگری رژیم کار بکند، رفراندوم نخواهد شد. جای تردید نیست. در شرایطی که این دستگاه‌های سرکوبگری نباشند این رژیم یک روز هم به نظر من دوام نخواهد آورد. حالا ممکن است، در یک شرایطی که به نظر من در مورد ایران صادق نیست ولی این نظر شخصی من است و ربطی به جریان رفراندوم ندارد، ممکن است چنانچه در اروپای شرقی با آن دیکتاتوری‌های توتالیتر وحشتناک اتفاق افتاد، این کار‌ها حتی با حضور اسمی دستگاه قبلی صورت بگیرد، نمی‌دانم، خیلی خیلی بعید است. ولی غیرممکن نیست برای اینکه اتفاق افتاده. در جاهایی که وضعشان از ایران خیلی بد‌تر بود. اما، در این شک نیست که این رفراندوم در غیاب دستگاه‌های سرکوبگری رژیم باید صورت بگیرد، حالا رژیم بتواند بدون این دستگاه‌ها زنده بماند یا نه، آن دیگر با خود رژیم است.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، اشاره کردید به مقاله‌ای که نوشتید درباره «خط قرمز». این موضوع‌اش چه بوده؟

همایون ـ خط قرمز این بود که از چند سال پیش، از سال ۱۹۹۳ من با حزب دمکرات کردستان و سازمان‌های چپ مثل فدائیان خلق گفت‌و‌گو داشتم. هر کاری کردم نشد، بالاخره به این نتیجه رسیدم که باید فدرالیسم را برای ایران پذیرفت، تا حاضر بشوند ما را داخل بحث بدانند. ــ هرچند در ابتدا خودمختاری می‌گفتند، ولی نتیجه‌اش فدرالیسم است ــ خب، دیدم در اینجا یک خط قرمزی هست. ما غیر از اینکه باید از پادشاهی صرف‌نظر کنیم، به فدرالیسم هم تن در بدهیم.

من در این مقاله نوشتم که این خط قرمز یک رود روبیکنی است که از آن عبور نخواهیم کرد. رود روبیکن خیلی رود مهمی است. نام باستانی یک رود کوچکی است در واقع یک نهری است که بیرون رُم بود که سپاهیان رومی که مرتباً در جاهای دیگر جنگ می‌کردند و فتح می‌کردند، برمی‌گشتند به رُم و در جشن‌های پیروزی شرکت می‌کردند. ولی این سپاهیان پیروزمند می‌بایست سلاح‌هایشان را پیش از عبور از رود روبیکن بر زمین می‌گذاشتند و بی‌سلاح وارد رُم می‌شدند. برای اینکه رُم دموکراسی داشت و یک نوع دموکراسی طبقه بالای جامعه بود و برای آن موقع دموکراسی پیشرفته‌ای بود، برای اینکه این دموکراسی حفظ بشود. تا رسید نوبت به ماریوس، که وضع ارتش رُم را عوض کرد و عناصری از اقوام غیر ایتالیایی و غیر رمی را وارد ارتش کرد و ارتش بی‌شکلی شد. تا آن‌وقت یک ارتش خیلی منسجمی بود. بعد که سزار فتوحاتی کرد، سزار با سپاهیانش مسلح از رود روبیکن گذشت و آمد و به دموکراسی رُم پایان داد. سزار اولین دیکتاتور مدرن جهان است. سزاریسم از آن‌وقت سکه زده شد. من گفتم این روبیکن ماست. ما از این عبور نخواهیم کرد. ما از فدرالیسم عبور نخواهیم کرد. برای اینکه فدرالیسم در شرایط ایران، در همسایگی عراق با این وضع، در همسایگی ترکیه و قفقاز و آن‌طرف بلوچستان، و آن‌طرف خوزستان که همین‌جور سروصدا بلند شده است، با این وضع نمی‌توان با موجودیت ایران شوخی کرد. این مقاله اساسش این بود و تکیه بر اینکه به‌هرحال حرف آخرمان را از اول بشنوید. ما تا خیلی جا‌ها می‌رویم تا اینکه جلوی این کار را بگیریم. ما که می‌گویم، ما تنها نیستیم. خیلی خیلی از ایرانی‌ها این احساس را دارند. و بهتر است دیگران اشتباه حساب نکنند. و باز اینجا تکرار بکنم و از فرصت استفاده می‌کنم. بیاییم و باهم دوستانه بنشینیم و مسائل را حل بکنیم و یک طرحی برای آینده ایران بریزیم که کار بکند و ایران را نگه بدارد و به مردم ایران در هرکجای ایران که باشند، بیشترین خوشبختی و امکاناتی که برای ایران هستند را بدهند.

  • حسین مهری ـ آقای همایون، این شرایط رویداد‌ها، به هر حال در اندیشه و مرام احزاب تغییراتی می‌دهد. فکر نمی‌کنید که رویدادهای شمال عراق، رویدادهای کردستان عراق، بعد هم ماجراهایی که در این یکی دو سال در عراق رخ داده، این‌ها باعث شده که حزب دموکرات کردستان کارپایه فکری‌اش را تغییر بدهد؟

همایون ـ مسلماً این‌طور است. برای اینکه پایگاهش آنجاست و در آنجا ظاهراً دولتی تشکیل‌شده است و می‌دانید که پارلمان کردستان عراق سخن گفتن به پارسی را در آنجا ممنوع کرده است. و مسلماً این‌ها اثر می‌کند. یک دورنماهای تازه‌ای برایشان بازشده است و در نتیجه یک تغییراتی چه در لحن و چه در سیاست‌ها داده‌اند و متأسفانه چند سازمان چپ‌گرای سنّتی ایرانی هم، این‌ها مثل اینکه مأموریت تاریخی دارند در این زمینه، این‌ها هم چسبیده‌اند به موضوع حق تعیین سرنوشت. بله مسلماً این تغییراتی که در خارج از ایران روی‌داده است، مؤثر بوده است و همان‌طور که عرض کردم طرح‌هایی هم کشورهای بیگانه برای درس دادن به جمهوری اسلامی و سر جا نشاندن جمهوری اسلامی در دست دارند که متأسفانه انعکاس پیدا می‌کند روی مناطق مرزی ایران و بسیار بسیار اوضاع خطرناکی است. من در مقاله «یک ملت ـ یک کشور» بود که نوشتم، ایرانی‌هایی بودند در گذشته که ته دل و گاهی به زبان، آرزو می‌کردند که آمریکایی‌ها بیایند و ایران را بمباران بکنند و لشگر بکشند و این رژیم را بردارند. امروز یک نفر از آن ایرانی‌ها چنین آرزویی ندارد. برای اینکه متوجه مخاطراتی که موجودیت ایران را تهدید می‌کند شده‌اند. به‌هیچ‌وجه زیر بار چنین اتفاقی هم نخواهند رفت.

  • حسین مهری ـ جناب آقای داریوش همایون، خسته نباشید و از شما سپاسگزارم.

رادیو صدای ایران ـ حسین مهری

۲۰ نوامبر ۲۰۰۵