موقعیت ایران و جهان در ۲۸ سال گذشته
- فروزنده ـ جناب همایون خیلی خوشآمدید. در این شرایط فوقالعاده حساسی که امروز وجود دارد برای من این شانسی است که مجدداً با شما باشم و گفتگو کنم و نظر شما را نسبت به آخرین رویدادهای منطقه بخصوص در رابطه با آنچه که در حولوحوش کشور ما میگذرد و موقعیت امروز خواهش میکنم، توضیح بدهید تا سئوالاتم را بعداً مطرح کنم.
همایون ـ آنچه که بشود درباره منطقه ما و کشورهای پیرامونی گفت بدترین شرایطی است که ما ممکن بود تصور کنیم. موضوع بازگشت به گذشته و نگاه نوستالژیک نیست ولی حقیقتاً در عرض ۳۰ سال از آسمان به زمین افتادهایم. ۳۰ سال پیش به نظر میرسید که هیچ خطری این منطقه را تهدید نمیکند. همهچیز آرام بود. عراق هرگز در این فکر نبود که مثلاً به ایران حمله بکند یا کویت را بگیرد. طالبانی در کار نبود، افغانستان قرار نبود که ۱۰ سال با نیروهای شوروی بجنگد و بعد گرفتار اسلامگرایان از بدترین نوعشان بشود. جنگ در افغانستان، جنگ در عراق ۳۰ سال پیش به ذهن هیچکس نمیتوانست راه پیدا بکند. اما متأسفانه آنچه که درباره این کشورها گفتم همه مربوط به اوضاع ایران میشود. همه به یک صورتی کشور ما را درگیر کرده است. چه در افغانستان و چه در عراق و چه یک مسئله جدید که باز ۳۰ سال پیش اصلاً مطرح نبود سبب شده است که امنیت ملی ما به خطر بیفتد. رژیمی که در تهران حکومت میکند در عرض ۲۸ سال گذشته اساس کارش را بر تولید بحران در رویارویی با هر قدرتی که در برابر بوده است و در نقشآفرینی در تشنجات و جنگها دانسته است. جمهوری اسلامی بهنوبت با ترکیه، با عراق، با کشورهای خلیجفارس، عربستان سعودی، با افغانستان، با آمریکا، با انگلیس، درگیر بوده است در این مدت. حالا غیر از کارهایی که در آرژانتین کردهاند و در پاریس و جاهای دیگر، بمبگذاریها، تبدیل نمایندگیهای جمهوری اسلامی به سازمانهای تروریستی، و بهتدریج در این ۲۸ سال کشور ما درگیر مسائلی شده است و منازعاتی شده است و بحرانهایی که بههیچروی لازم نبوده است، ما اصلاً قرار نبوده است که هزینه فلسطینیها و لبنانیها را به عهده بگیریم، درگیر جنگ در لبنان باشیم یا در زدوخوردهای فلسطین سهم داشته باشیم و مجموع این عوامل به نظر من، موقعیت بسیار خطرناکی بهوجود آورده که باید نگران پیامدهایش باشیم. و راه دیگری هم نیست جز اینکه جمهوری اسلامی این برنامهها را تعطیل بکند. وگرنه، حالا میتوان بهخوبی پیشبینی کرد که ما تا آخر این مسیر خطرناک را ناچار خواهیم رفت و کار به رویاروییهای خیلی خیلی جدی خواهد رسید.
- فروزنده ـ جناب همایون، در صحبتهایتان اشاره کردید به این نکته که این مسائلی که در ۳۰ سال گذشته در منطقه بهوجود آمده است، خواهش میکنم توضیح بیشتری بدهید تا بهتر متوجه بشوم. آیا منظورتان این است که آنچه در منطقه بهوجود آمده، آیا میخواهید چنین نتیجهگیری کنید که وجود جمهوری اسلامی دلیل بر این است؟
همایون ـ صرفاً. تغییر نقش ایران در منطقه و جایگاه ایران در منطقه باعث پیش آمدن همه این رویدادها شده است. تا وقتی انقلاب اسلامی نشده بود و حکومت اسلامی روی کار نیامده بود، ایران یک عامل ثبات بود در منطقه. عراق از سال ۱۹۶۰ درصدد گرفتن کویت بود. و کریم عبدالقاسم مقدمات لشگرکشی را فراهم میکرد که در آن هنگام موفق نشد. ــ بعداً صدام حسین موفق شد ــ ترس از ایران و مداخله ایران، عراق را بازداشت. موضوع شط العرب که موضوع کشمکش بین ایران و عراق را سبب شده بود در ۱۹۷۵ به صورتی پایان یافت. بد نیست که این نقلقول را بکنم که هواری بومدین که رئیسجمهوری الجزایر بود در کنفرانس الجزیره، به صدام حسین که آمده بود و شاه ایران هم آنجا بود، گفته بود شاه میتواند ترا بهعنوان صبحانه صرف کند. یک همچنین وضعی بود. و او تن در داد و آن قرارداد را با ایران بست. و ایران ظفار را آرام کرده بود و دست کمونیستها را از آنجا قطع کرده بود، در افغانستان حکومتی که با کودتا حتی روی کار آمد در سال ۱۹۷۳، متکی به ایران شده بود. روسها محال بود جرأت بکنند به افغانستان حمله بکند در حضور ایران دستنخورده و البته همه اینها به پشتیبانی آمریکا بود. رویارویی ما و معاملات ما با روسها خیلی معاملات پیچیدهای بود. یک طرفش حضور آمریکا بود در پشت سر ایران. و خوب یکطرف دیگر منافع اقتصادی بسیاری که ایران برای شوروی فراهم کرده بود در آن موقع. شاه میگفت که این خط لوله گاز ایران به قفقاز بهاندازه ۸ لشگر ارزش دارد. و همینطور است. من آنوقت رفتم به شوروی و از آذربایجان شوروی و ارمنستان دیدن کردم. همه توجهات آنوقت به ایران بود و نیاز فوقالعادهای که به این خط لوله احساس میکردند. روسها بههیچوجه نمیخواستند که این منافع به خطر بیفتد و اتکائی که به این خط لوله گاز داشتند به خطر بیفتد. در نتیجه، وقتی قرار نبود که عراق به کویت حمله بکند یا عراق به ایران حمله بکند، یا شوروی به افغانستان حمله بکند اصلاً این اتفاقات نمیافتاد. اصلاً القاعده پیدا نمیشد و دو تا جنگ خلیجفارس یا جنگ ایران و عراق پیش نمیآمد. صرفاً روی کار آمدن جمهوری اسلامی، به هم خوردن اوضاع ایران. اوضاع ایران به صورتی به هم خورد که نهتنها ما دیگر آن تیرک اصلی چادر در این منطقه نبودیم که تمام این دستگاه را سر پا نگهداشته بود بلکه خود ما (یعنی جمهوری اسلامی) شدیم بزرگترین عامل ناامنی و تشنج. خب، پای همه باز شد. شما نگاه بکنید که مثلاً در سال ۱۹۷۷ ـ ۱۹۷۸ آمریکا چهار پنج کشتی کوچک، ناو فرماندهی، در بحرین داشت. امروز دو ناوگروه اتمی در منطقه ماست که هر کدام ۱۶ ناو جنگی دارند و آمریکاییها در این مدت یک ناوگان مخصوص خلیجفارس تشکیل دادهاند. ناوگان وقتی میگوییم، شمار نامعینی کشتیهای جنگی و هواپیماها و نیروهای لجستیکی و تفنگداران دریایی، همه اینها را در بر میگیرد. خلیجفارس آرام شده بود و اصلاً نیازی به تمرکز اینهمه نیروها نداشت.
- فروزنده ـ آقای همایون، چند بار در صحبتهایتان، همان در شروع اشاره کردید به طالبان. ولی در بهوجود آمدن طالبان و به قدرت رسیدن او در افغانستان که بخشی از طرحهایی بود که دولت آمریکا داشت. این چه ارتباطی داشت به جمهوری اسلامی؟
همایون ـ ببینید، وقتی روسها به افغانستان حمله کردند و اصلاً حمله روسها به افغانستان نتیجه مستقیم انقلاب اسلامی ایران بود. به این معنا که روسها نگران شدند از اینکه آمریکاییها از اسلحه اسلام بر ضدش دارند استفاده میکنند. حالا یا درست یا غلط، من وارد آن نمیشوم. ولی این استنباط روسها بود. بعلاوه از میان رفتن ایران در این معادله به روسها جرأت داد که به افغانستان حمله کنند چون آمریکا نمیتوانست آن موقع کاری بکند. خب، وقتی روسها به افغانستان حمله کردند آمریکاییها سعی کردند که بلایی که در ویتنام بر سرشان آمده بود به سر روسها در افغانستان بیاورند. و چه کردند؟ پاکستان را کردند پایگاهی برای کمک رساندن به نیروهای مقاومت که بههرحال در افغانستان در آن موقع بود. پاکستان آن موقع چه بود؟ پاکستان آن موقع رئیسجمهوری داشت به نام ضیاءالحق که یک مذهبی متعصب قشری و یکی از بدترین زمامداران کشوری بود که به داشتن زمامداران بد مشهور است. و این شخص شروع کرد کمکهای سنگین عربستان سعودی را که در حدود ۴ میلیارد دلار شد، این کمکها را به عناصر قشری و اسلامی در پاکستان و افغانستان داد. و طالبان از آنجا پیدا شد. طالبانی در کار نبود. مجاهدین در افغانستان یعنی اعرابی که سرازیر شدند و رفتند به آنجا با پول عربستان سعودی و با پشتیبانی آمریکا، اینها در واکنش حمله شوروی به افغانستان بود که وارد میدان شدند. اگر جنگ افغانستان پیش نمیآمد اصلاً نیازی به تقویت نیروهای ارتجاعی اسلامی برای مبارزه با شوروی نمیبود. بعد شما دیدید که این افغانیها که مشهور به افغانی هستند، همهشان عرب هستند البته، این افغانیها تبدیل شدند به طالبان بعد از جنگهای داخلی افغانستان پس از شکست روسها، سرانجام طالبان ظهور کردند از پاکستان. پاکستان دیگر صاحباختیار افغانستان شده بود در این ۸ سال.
- فروزنده ـ آقای همایون، یک نکته دیگری را اشاره کردید که یکی از نقاط ضعف جمهوری اسلامی را در این دانستید که یک نوع گرایش دارد در توسعه جنگ، در حمایت از گروههای مختلف در لبنان و درگیر کردن ایران در منطقه در اندازه بیشتر. اگر این نقطهنظر شما را بپذیریم که جمهوری اسلامی هم انکار نمیکند و بخشی از سیاست خارجیاش است، آیا شما هیچوجه تشابهی بین این نحوه برخورد جمهوری اسلامی در منطقه با نحوه برخورد ایالاتمتحده آمریکا و اسرائیل در منطقه میبینید؟
همایون ـ مسلم است که در یک منازعه و رویارویی دو طرف همدیگر را خراب میکنند. و منظور از خراب کردن این است که بدترین یکدیگر را رو میآورند. ولی مسلماً آمریکاییها و اسرائیلیها نفعی در گسترش دادن تروریسم اسلامی در منطقه ندارند. در این شک نیست. تروریسم اسلامی پدیدهای است زاییده یک نگرش به دین اسلام و در طول دههها از طرف عربستان سعودی تغذیهشده است و این مکتب حنفی و وهابی سعودی اصلاً زمینه اصلی ایدئولوژیک طالبان و تروریسم اسلامی است و الآن اسرائیلیها و آمریکاییها از نیروهایی پشتیبانی میکنند البته در منطقه ولی مسلماً این نیروها نه القاعده هستند نه حزبالله لبنان هستند نه حماس فلسطین هستند و نه گروههای تروریستی دیگر.
- فروزنده ـ منظور من بهطور دقیق و مشخص این بود که اگر حضور آمریکا در منطقه بهعنوان یک نیروی حامی اصلی و پشتیبان اسرائیل ضرورتش توجیه میشود چگونه میشود از آنطرف معادله را کاملاً زیر سئوال برد که جمهوری اسلامی نتواند از گروههای زیر نفوذ و بههرحال قدرتهای منطقه استفاده کند برای اینکه نفوذی که در منطقه هست را توسعه بدهد؟
همایون ـ بحث من بر سر این نیست که مشکل فلسطین و مشکل یهودیها و عربها در فلسطین بیاثر است در تحولات منطقه. نه. منظورم این است که جمهوری اسلامی ایران را وارد کشاکشهایی کرده است که هیچ ارتباطی به منافع ملی ما که سهل است، به اولویتهای ملی ما ندارد. من مقداری از این گزارش یک خانمی را که از یک راننده داشت سئوال میکرد شنیدم. شما کشوری دارید که آمار کموبیش رسمیاش میگوید در تهران ۶۰۰ هزار زن تنفروش وجود دارد. در سطح کشور ۶ ـ ۵ میلیون معتاد وجود دارد که با یکی از آنها این خانم صحبت میکرد این شخص چنانکه گویی شرح مهمانی دیشباش را میدهد از کشته شدن هفت نفر به دست خودش صحبت میکرد تحت تأثیر مواد مخدر. کشوری است که بهطور متوسط در ماه ۱۵۰۰ دختر فقط در پاکستان به فروش میرود. حالا غیر از بازار خلیجفارس. این کشور اولویتهای دیگری دارد. کودکان خیابانی دارد، کارتنخواب دارد، چیزهایی دارد که اصلاً ما با آن آشنا نبودیم. مشکل ما مشکل لبنان نیست. مشکل فلسطین نیست. به ما مربوط نیست که حماس میخواهند چکار بکند، اسرائیل دیوار میکشد، آن یکی بمب میگذارد، اینها اصلاً مسائل ما نیست. اگر جمهوری اسلامی اولویتهای ملی ما را وارونه کرده است مشکل ما را باید در آنجا جستجو کرد. آنجا را باید تغییر داد. ما نمیتوانیم مشکل اعراب و اسرائیل را حل بکنیم. نمیتوانیم مسئله لبنان را برای لبنانیها حل بکنیم. نمیتوانیم در عراق حکومتی بهوجود بیاوریم که بتواند همه مردم را به زندگی باهم تشویق بکند. ولی ما میتوانیم مسائل خودمان را حل بکنیم. این کودکان خیابانی را جمع بکنیم.
- فروزنده ـ آقای همایون، باز یکی از مسائل منطقه که به آن اشاره فرمودید تأکید بر حضور و نقش جمهوری اسلامی است. در ۳۰ سال گذشته اتفاق بسیار بزرگی افتاده. زمانی که دنیا دو قطب خیلی مشخص داشت، یکقطب سقوط کرد. آیا فکر نمیکنید سقوط آن قطب در توسعه و رشد تشنج در منطقه ما مؤثر بود؟ آیا سقوط شوروی را شما در این بلبشویی که در این منطقه هست مؤثر نمیبینید؟ آیا شوروی هیچ نقشی نداشته و یک قدرت ایزوله بوده در تمام آن مدت؟
همایون ـ شوروی یک قدرت تشنجآفرین بود در منطقه. شوروی نقشی که جمهوری اسلامی امروز به عهده دارد، به عهده داشت. یعنی سعی میکرد رژیمهای افراطی مثل سوریه و عراق را تقویت بکند، سعی میکرد به گروههای تندرو کمک بکند و پناه بدهد. شوروی بر هم زننده آرامش بود. نمیخواست در منطقه آرامش برقرار بشود. نمیخواست رژیمهای طرفدار آمریکا روی کار بماند. میخواست آنها را تغییر بدهد. حالا مسئله شوروی بود و ایرادی به شوروی نمیتوانیم بگیریم. ولی شوروی یک ابرقدرت جهانی بود و از یک ابرقدرت انتظار میرود که یک کارهایی بکند در منطقه. جمهوری اسلامی اینطور نیست. جمهوری اسلامی کشور بسیار بسیار ضعیفی را دارد اداره میکند. من متوجه نکته شما هستم. شما فکر میکنید که چون شوروی از میان رفت آمریکا توانست در منطقه تشنج بیافریند. نه، این بههیچوجه اینطور نیست. تشنج در منطقه از انقلاب اسلامی شروع شد و از حمله شوروی به افغانستان. این را ما فراموش میکنیم. از آنجا شما نطفه تمام این تشنجات را در این دو رویداد میبینید. در ایران یک جمهوری اسلامی روی کار میآید که اولین کارش گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی است در تهران. و این سراسر معادله را به هم میزند. و بلافاصله نیروهای شوروی به افغانستان سرازیر میشوند. و آن اتفاقات در افغانستان و در پاکستان میافتد و سرتاسر منظره را اصلاً تغییر میدهد.
- فروزنده ـ اگر برگردیم به جنگ آمریکا در عراق و این جنگ را مرور بکنیم، جنگی که چهارمین سالش را طی میکند، موقعیت جمهوری اسلامی را قبل از حمله نیروهای آمریکا به منطقه ببینیم، موقعیتی از نظر تأثیرش روی مسائل بینالمللی بهمراتب کمتر از امروز است. یعنی امروز تأثیر جمهوری اسلامی به دلیل اشتباه آمریکا در حمله به عراق و درگیر شدن در گرداب جنگ عراق، آیا فکر نمیکنید که این در واقع مائده آسمانی است که در بغل جمهوری اسلامی آمریکاییها انداختند؟
همایون ـ مسلماً، آمریکاییها به جمهوری اسلامی خیلی کمک کردند ولی به ایران ضمناً کمک کردند. یعنی آمریکاییها مشکل ژئواستراتژیک ما را حل کردند. حالا این جمهوری اسلامی خواهد رفت و ایران خواهد ماند. شما نگاه بکنید ببینید که از ۲۲۰۰ سال پیش ما از مرز غربیمان گرفتاری داشتیم. حمله شده به ما. عراق و سوریه، ما از وقتی کراسوس لژیونهایش را آورد به بینالنهرین ما همیشه از آنطرف مورد حمله بودهایم. آمریکاییها این مشکل را برای ما حل کردند. ما دیگر هرگز از آنطرف در موقعیتی نخواهیم بود که بتوانیم مورد حمله قرار بگیریم. ولی نکته اصلی بازمیگردد به سهمی که روی کار آمدن جمهوری اسلامی در تمام این محاسبات داشته است. عرض کردم، اگر ایران فرونریخته بود و جمهوری اسلامی روی کار نمیآمد، عراق به ایران حمله نمیکرد. ۸ سال جنگ نمیشد در آن منطقه. بعد عراق به کویت حمله نمیکرد از ترس ایران. بعد حمله به ایران و حمله به کویت مقدمه جنگ دوم خلیجفارس نمیشد. چرا؟ چون اینطور که ثابتشده است عراق حقیقتاً سلاحهای کشتارجمعی نداشت. ولی این توهم را میخواست برای بخصوص جمهوری اسلامی زنده نگه دارد که ما داریم و مبادا به ما حمله بکنید. چون میترسیدند که ایران موقعیت را غنیمت بداند و حمله کند به عراق. خب، همه این را شما میبینید که زنجیروار میرسد به این فاجعهای که آمریکاییها در عراق بهوجود آوردهاند. خودشان و ما و همه را گرفتار کردند. در این شک نیست ولی اصلاً لازم نبود کار به اینجاها بکشد.
- فروزنده ـ جناب همایون، اشاره کردید به اینکه سیاست اشتباه آمریکا در خلیجفارس، در عراق، به دنبال پرسشی که مطرح کردم، شرایطی است که ما امروز با آن روبرو هستیم. جمهوری اسلامی امروز از موضع قویتری در معادلات سیاسی بر سر میز مذاکره مینشیند. آیا این درست است این برداشت یا خیر؟
همایون ـ خیلی درست است و خیلی خطرناک. اینکه جمهوری اسلامی از روی قدرت درونی خودش نیست که از موضع نیرومند صحبت میکند. روی ضعف محلی آمریکا و نه ضعف عمومی است. این خیلی تفاوت دارد. آمریکا کشوری است با عمق استراتژیک، با ژرفای استراتژیک. معنیاش این است که میتواند ضربههای بسیار بزرگ را تحمل بکند. میتواند جنگ ویتنام را ببازد با آن وضع وحشتناک، با آن پیامدها، و سر پا بایستد. و بعد از مدتی انگارنهانگار. جنگ عراق را هم همینطور. حتی شکست هم بخورند که به نظرم خواهند خورد، اتفاق زیادی نمیافتد. جمهوری اسلامی ضعف محلی و موقتی آمریکا را گرفته است بهعنوان یک ضعف استراتژیک و قدرت خودش را که فقط در پرتو این ضعف قابل توجیه و توضیح است و بر مبنای قدرت جامعه ایرانی، کشور ایران استوار نیست، این را گرفته است مقابل آن گذاشته است و احساس شکستناپذیری میکند. و اینجاست خطر. چون آمریکا بهمراتب قویتر از جمهوری اسلامی است و آمریکا با عراق و بی عراق، از پس جمهوری اسلامی در هر شـرایطش بر خواهد آمد و به نظر من آمریکا و اسـرائیل اجازه مسـلح شـدن جمهوری اسلامی به سلاحهای اتمی را نخواهند داد. ما این را سالها است تکرار میکنیم.
- فروزنده ـ معنی این اجازه ندادن چیست؟
همایون ـ یعنی بدترین اتفاقاتی که ما میتوانیم برای ایران تصور کنیم در کمین ماست. یعنی ما باید شب خوابمان نبرد از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد.
- فروزنده ـ این درست، ولی آیا اگر چنین اتفاقی بیفتد این به رادیکالیزه کردن……
همایون ـ اصلاً پیامدهایش را فکر نکنید.
- فروزنده ـ چرا نباید فکر نکنیم؟
همایون ـ برای اینکه شما میرسید بهجایی که هر گزیداری را به قول مککین، بهتر از مسلح شدن جمهوری اسلامی به بمب اتمی میبینید. یعنی هیچکس نیست که کمترین توهمی در درباره پیامدهای بسیار ناگوار و خطرناک که حمله آمریکا به ایران داشته باشد. عراق آمریکاییها را هوشیار کرده است سرانجام. اینجوری نیست که هر کشوری به کشور دیگر حمله کند و تمام بشود و برود. هزار بدبختی در انتظارشان هست ولی میگویند هر گزینهای بهتر است از مسلح شدن جمهوری اسلامی.
- فروزنده ـ این چیزی است که سناتور مککین معتقد است و امروز کسانی که کاندیدای مرحله مقدماتی حزب جمهوریخواه هستند…..
همایون ـ خانم کلینتون گفت یک روزی ممکن است ما حمله کنیم.
- فروزنده ـ خانم کلینتون هم در ماهیت سیاسی خودش چیزی بهتر از مککین نیست. و امیدوارم کاندیداهای هوشمندتری از خانم کلینتون و مککین از این مجموعه بیرون بیایند. آیا اینهمه تأکید بر تجهیز جمهوری اسلامی به سلاح اتمی این واقعاً یک حربه تبلیغاتی نیست؟
همایون ـ بههیچوجه. جمهوری اسلامی ۱۸ سال دنبال برنامه اتمی بود و یک نفر از آن اطلاع نداشت.
- فروزنده ـ برنامه اتمی در دوران پادشاهی بنیان گذاشته شد.
همایون ـ آن یک چیز دیگری است. برنامه اتمی با تسلیحات اتمی فرق دارد. ۱۸ سال جمهوری اسلامی برای دستیابی به تسلیحات اتمی از طریق پاکستان و از طریق کره شمالی تلاش کرد بدون اینکه به کسی اطلاع بدهد. بعد این از پرده بیرون افتاد. حالا مجاهدین خلق به ریش گرفتند بهاصطلاح، که خب بحث دیگری است که البته هیچ ربطی به آنها نداشت. دیگران فهمیدند از طریق آنها منتشر کردند. ۴ سال است که همینطور سر دنیا را با مذاکره گرم کرده است و بههرحال، حالا شورای امنیت، سازمان بینالمللی انرژی اتمی، اینها معتقدند و میگویند که جمهوری اسلامی دارد چنین برنامهای را تعقیب میکند. من سه سال هرسال رفتم به بروکسل با دوستان حزبی حزب مشروطه ایران، و به اینها گفتیم که آقا، شما که دارید با اینها مذاکره میکنید وقت به اینها میدهید و بعد کار ایران را به جنگ میکشانید. الآن اگر بتوانید محکم بایستید جلوی اینها را میگیرید کار به جنگ نخواهد کشید. حالا خودشان متوجه شدند. آمدند در کنار آمریکا. اسرائیلیها نمیتوانند وجود یک جمهوری اسلامی مسلح به بمب اتمی را تحمل کنند. آمریکاییها هم نمیتوانند. هم به دلیل اسرائیل، هم به دلیل خودشان. الآن نگاه بکنید آمریکاییها با روسها در اوکراین و لهستان، و در بلغارستان سرشاخاند برای اینکه میخواهند سپر دفاعی موشکی در آنجا کار بگذارند در برابر تهدید جمهوری اسلامی. قضیه جدی است. در این قضیه جدی ما باید توهمات را بگذاریم کنار. تبلیغات فقط در دست جمهوری اسلامی کار میکند. شما هر چه به جمهوری اسلامی در این مسئله امتیاز بدهید جنگ را جلو انداختهاید. این را توجه نمیکنند دوستان.
- فروزنده ـ اگر امتیاز ندهید چکار خواهید کرد؟
همایون ـ اگر امتیاز ندهید با فشار مجبور میشوند متوقف بکنند.
- فروزنده ـ با چه نوع فشاری؟
همایون ـ فشارهای اقتصادی و سیاسی و تهدید جنگ. تهدید جنگ را شما دستکم نگیرید. بیخود نیست که دو تا ناوگروه اتمی فرستادهاند آنجا. شما فکر کنید یک ناوگروه اتمی یعنی چه؟! این ناوگروه آیزنهاور….
- فروزنده ـ آقای همایون، پاکستان هم، همانگونه که اشاره فرمودید، یکزمانی یک آدم فناتیکی که خیلی فناتیکتر از آیتالله خمینی بود، زمانی زمامدار آن کشور بود حالا هم ضیاءالحق که آخر سر هم به تیر غیب گرفتار شد. آن کشور باز اینکه دوباره ضیاءالحق دیگری در آن بر سر کار بیاید هست. این کشور با این فناتیزیمی که درش وجود دارد امروز دارای سلاح اتمی است. من مشکل را در اینجا میبینم که مشکل سلاح اتمی در ایران یک مسئله کاملاً انحرافی است و مسائل اساسیای که ما داریم در رابطه با ایران مورد غفلت قرار میگیرد و تمام انرژی صرف مسئلهای میشود که واقعیتاش به این اهمیت نیست.
همایون ـ نه، اشتباه همینجاست. برای اینکه مسائلی که به نظر ما خیلی جدی است با موجودیت این ملت و این کشور سروکار ندارد. اما جنگ که احتمالی بسیار زیاد هست، آن با موجودیت ما سروکار دارد. ما وظیفه اصلیمان جلوگیری از جنگ است. حتی پیش از مبارزه با جمهوری اسلامی. برای اینکه جمهوری اسلامی را ما بالاخره سرنگون خواهیم کرد ولی این کشور اگر چند تکه بشود و این کشور اگر مورد حمله قرار بگیرد دیگر نمیشود جمعوجورش کرد. مقایسه جمهوری اسلامی با پاکستان، مقایسه معالفارق است به قول عربها. چرا؟ چون پاکستان بههیچوجه نه امکانات و نه بلندپروازیهای جمهوری اسلامی را دارد. در هیچ شرایطی. پاکستان کشوری است که هیچ وسیلهای ندارد و فقیر است. نه، پاکستان گرفتار هند است. شما یک هند یک میلیارد و صد میلیون نفری را آن بالا دارید، روی شانه پاکستان سوار شده، نفس نمیگذارد بکشند. پاکستان تمام هنرش این است که افغانستان را به هم زده. کار دیگری نمیتواند بکند. جمهوری اسلامی بر ایران حکومت میکند، ایران فرق میکند با پاکستان. ایران یک قدرت واقعی و به ذاته آن منطقه است. ۳۰۰۰ سال است که این قدرت را دارد. پاکستانی وجود نداشت اصلاً. این کشور با آن مردم با استعداد، با آن منابع طبیعی، با آن ثروت و امکانات میتواند خطری باشد. نه، اینجاست که گرایش چپ در ایران دارد عوضی میرود. گرایش چپ در ایران همهاش متوجه آمریکا است. خطر آمریکا، امپریالیسم! شوروی از بین رفته اینها تاختوتاز میکنند در جهان! ولی واقعیت این است که، صرفنظر از ارزش داوریهای ما درباره آمریکا، الآن جمهوری اسلامی است که به دست خودش دارد هم گور خودش را میکند هم گور ایران را. این را باید جلویش را گرفت. ما بمب اتمی لازم نداریم. نباید داشته باشیم. بهویژه این رژیم. رژیمی نیست که با دستیابی به بمب اتمی بخواهد، حالا بهحساب خودش، هم حکومت خودش را ابدی بکند هم جلوی هر فشار سیاسی را در مقابل خودش بگیرد.
- فروزنده ـ شما معتقد هستید که مبارزه برای اینکه ایران دسترسی به سلاح هستهای پیدا نکند نهتنها یک مبارزهای است که از دید آمریکاییها و اسرائیلیها مطرح است بلکه استراتژی مبارزه مخالفان جمهوری اسلامی در رابطه باید ایران هم باید در سرلوحهاش قرار بگیرد.
همایون ـ به دو دلیل، بله. یکی ممانعت از تقویت بیشتر این رژیم. یعنی شما رژیم اسلامی اتمی را مقایسه نکنید با امروزش. بهکلی منظره فرق خواهد کرد. چه درصحنه بینالمللی چه در داخل. دوم، موضوع حیاتی از میان بردن احتمال حمله به ایران. فقط در این صورت است که احتمال حمله به ایران وجود دارد. در صورت ادامه این برنامه. اگر نباشد هرگز کسی به فکر حمله به ایران نخواهد افتاد. هرگز از این صحبتها شما نخواهید شنید. هرگز مککین و خانم هیلاری کلینتون به این صراحت صحبت نخواهند کرد. در نتیجه باید اولویت داد. ما با جمهوری اسلامی مبارزه میکنیم ولی این مبارزه ما با جمهوری اسلامی برای رسیدن خودمان به قدرت نیست. این برای نجات آن مملکت است، برای بازسازی و عوض کردن آن مملکت است. اگر این مملکت از بین برود که دیگر اصلاً این حرفها مطرح نیست. یا اینکه جمهوری اسلامی با یک قدرتی که دیگر دست کسی به او نرسد آنجا بماند.
- فروزنده ـ شرایط امروزی که در منطقه بهوجود آمده است و آنچه که در منطقه دارد اتفاق میافتد، جمهوری اسلامی از اشتباه استراتژیک آمریکاییها در این سالهای جنگ با عراق کاملاً بهرهبرداری کرده. یعنی اگر قرار باشد طرف این اشتباهات را مرتکب بشـود و ادامه بدهد خوب طبیعی اسـت که آنطرف از هوشـیاریاش میتواند استفاده بکند و امتیاز بگیرد.
همایون ـ ابداً، این اشتباهات بهجایی خواهد رسید که آن اشتباه بزرگتر آخری را آمریکاییها بکنند. این اینجاست.
- فروزنده ـ شما معتقدید که اگر این اشتباه را بکنند باز یک اشتباه منطقهای است و ایالاتمتحده آمریکا میتواند بر عواقب ناشی از حمله به ایران هم به همان سادگی….
همایون ـ بههیچوجه توجه نکردید. عرض کردم آمریکاییها میدانند که حمله به ایران حتی از حمله به عراق فاجعهبارتر خواهد بود. شما بخوانید آنچه مینویسند و بشنوید آنچه میگویند. این نیست، بالاخره آمریکاییها بعد از ۴ سال در عراق فهمیدهاند موضوع از چه قرار است. محدودیتهای خودشان را هم فهمیدهاند. نه، موضوع این است که با همه این حرفها خیلی احتمال دارد بهجایی برسند که بگویند این ارزشاش بیشتر است تا تحمل آن مخاطراتی که حالا بر ما آشکار است. نه، بههیچوجه ما طرفدار این نیستیم که آمریکاییها دست به این کار بزنند و بعد عواقباش را هم تحمل کنند. ایران نباید اصلاً در وضعی قرار بگیرد که به او حمله بشود.
- فروزنده ـ آقای همایون، آیا دنیا درمجموع این حرکتی را که دارد میکند امروز یکپارچه است؟ شما اشاره کردید اگر ایران دارای سلاح اتمی بشود چهره دیگری به خود پیدا خواهد کرد. شوروی سالها سلاح اتمی داشت، ساقط شد و از بین رفت.
همایون ـ جمهوری اسلامی هم سرانجام سقوط خواهد کرد و از بین خواهد رفت ولی اولاً لازم نیست ۷۰ سال طول بکشد. شوروی ۷۰ سال مناطق پیرامون و امپراتوری روسیه را بهجایی رساند که حقیقتاً اسباب خجالت مردم روسیه است. لازم نیست جمهوری اسلامی اینقدر وقت داشته باشد. ولی ما از این مقایسهها باید صرفنظر بکنیم. قیاس کافی نیست برای توضیح مطالب و برای رسیدن به راهحلها. جمهوری اسلامی ویژگیهای خودش را دارد. ما ترجیح میدهیم که جمهوری اسلامی در شرایط غیر بحرانی با مبارزه مردم ایران سرنگون بشود. ما بههیچوجه نمیخواهیم جمهوری اسلامی ایران را به وضعی که شوروی بعد از فروپاشی روسیه و وضعی بسیار بدتر از آن تحویل مردم ایران بدهد.
- فروزنده ـ آیا شما فکر نمیکنید که شرایط امروز در عراق به سویی میرود که آمریکا با حالت شکست اسفآمیزی مجبور به ترک عراق بشود؟ آیا فکر نمیکنید که عراق هیچ چهرهای در مقابلش نیست مگر تجزیه؟
همایون ـ عراق، آنچه که میشود دربارهاش پیشبینی کرد مصیبت است و فاجعه. عراق نور امیدی الآن درش نیست. آمریکاییها هم نخواهند توانست در آنجا موفق بشوند. در این شک نیست. نکته این است که چه اندازه این فاجعه جدی خواهد بود. چه اندازه پردامنه خواهد بود. امیدوارم بدترین پیشبینیهای ما درست درنیاید ولی میشود برای عراق بدترین پیشبینیها را کرد. برای اینکه عراقیها دشمنانی بدتر از خودشان ندارند. ولی هر چه در عراق روی بدهد اگر ایران پابرجا بماند میتوان آنجاها را درست کرد. اگر ایران هم از میان برود دیگر آن منطقه انبار باروت دائمی است. یک سلسله انفجارهای اتمی روی خواهد داد.
ـــــــــــــــــ
- تماس تلفنی ـ میخواستم بدانم که تمام ایرانیانی که در اینجا هستند و دستاندرکار هستند، برنامهای برای سرنگونی جمهوری اسلامی دارند یا نه؟
همایون ـ برنامه برای سرنگونی جمهوری اسلامی در لوسآنجلس یا در واشینگتن یا در پاریس یا لندن، یک کمی زیادی است. چون جمهوری اسلامی رژیمی نیست که به این سادگیها سرنگون بشود. سرنگونیپذیر هست ولی نه به این سادگیها. ما هم در ۱۵ هزار کیلومتری یا ۱۰ هزار کیلومتری دسترسی کافی به ایران نداریم که این کار را بکنیم ولی آنچه از ما ساخته است این است که ۱ ـ نیرویی را بهوجود بیاوریم در خارج که بتواند کمک بکند به مردم ایران در مبارزهشان ۲ ـ روشنگریهایی بکنیم که در خود ایران امکانش نیست برای اینکه جلویش را میگیرند، ۳ ـ پارهای توهمات را درباره جمهوری اسلامی برای نیروهای خارجی که مؤثرند در سرنوشت ایران، آن را از بین ببریم. مثلاً این روشنگری که اگر شما به ایران حمله کنید مردم با دستهگل نمیآیند به استقبال سربازانتان! من میبینم که چلبیهای بسیار در میان ایرانیان تبعیدی هستند، که دائماً به آمریکاییها این موضوعات را تلقین میکنند. و ما میتوانیم این تبلیغات بیپایه را خنثی بکنیم و بلکه بتوانیم مختصری خطر را از ایران برطرف بکنیم. رویهمرفته نقش سیاسی ایرانیان مخالف در خارج، جنبه کمکی و یدکی دارد. اصل کار در ایران است ولی ما از نیرویی که داریم نتوانستیم حقیقتاً حداکثر استفاده را بکنیم برای کمک مردم و مبارزان در ایران و برای روشن کردن افکار عمومی. بیشترین کاری که ما تاکنون توانستهایم بکنیم تغییر دادن گفتمان سیاسی است. در طول این ۳۰ ساله از یک گفتمان سراسر مذهبی و سراسر جهانسومی و خاورمیانهای به یک گفتمان دموکراسی لیبرال تبدیلشده است و در ایران گسترش فوقالعاده پیداکرده است. از یک نظر میشود گفت ما برای پس از جمهوری اسلامی فعلاً بیشتر کار کردهایم تا سرنگونیاش. ولی آنهم جای خودش را دارد و امیدوار هستیم که بیشتر بتوانند نیروهای سیاسی برای این کار هم همکاری بکنند.
- تماس تلفنی ـ با توجه به اینکه در شرایط کنونی یک حزب نیرومند واحد در ایران وجود ندارد که بتواند بهعنوان یک نیروی بالقوه عمل بکند، نقش حضور اقوام ایرانی را در براندازی جمهوری اسلامی چگونه برآورد میکنید؟ امروز که یک تشکلی بهعنوان ملیتهای ایران فدرال وجود دارد و توانستهاند دور همدیگر جمع بشوند و یک هماهنگیای را بهوجود بیاورند، آیا یک همچین تشکلی تا چه میزان میتواند در براندازی جمهوری اسـلامی نقـش جدی ایفاء بکند؟ و حـزب آقای همایون، حاضـر به همیاری و همکاری با یک چنین سازمانی هست؟
همایون ـ سازمانهایی که نام بردند همه در بیرون هستند. بعد هم ما واقعاً ملل ایران نداریم. ما یک ملت ایران داریم با همان اقوامی که فرمودند. اگر ما ملت ایران را به ملل ایران تقسیم بکنیم بعدها به استناد منشور سازمان ملل متحد میشود برای ملل ایران حق تعیین سرنوشت شناخت و جدایی و اگر مارک تجزیهطلبی را کسانی زدند به دلیل وحشت از همین است که پیش کشیدن عنوان ملت برای اقوام خطرناک است. ملت باید حکومت و کشور و سابقه طولانی بودن کشور داشته باشد. ولی ملت میتواند از اقوام تشکیل بشود و اقوام حق دارند همه گونه حق و حقوق فرهنگی و مدنی و اجتماعی که باید مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهایش که اصلاً ناظر بر حقوق اقوام است بر اساس آنها داده بشود. اما ایشان گفتند که در ایران احزابی نیستند و درست فرمودند منتهی اقوام ایرانی هم بهصورت حزب عمل نمیکنند. من تصور نمیکنم که همه ترکزبانان ایران یکجهت در یک سازمان یا در یک مسیر تشکیلاتی قرار داشته باشند یا همه کردها و یا همه عربهای ایران. اینها هم بالاخره دستهها و گروههای مختلف هستند که زیر فشار جمهوری اسلامی قادر به فعالیت نیستند. آنچه که در بیرون هست، ما کاملاً آمادهایم که با این سازمانها در بیرون همکاری بکنیم بهشرط اینکه پارهای توهمات و شائبهها از میان برخیزد. یکی از مهمترینش دوستان باید حقیقتاً توجه بکنند. مهمترین چیز در این زمینه این است که ما اصطلاحات سیاسی را درست بکار ببریم و چنانکه در علوم سیاسی و اجتماعی بکار میرود. قوم تعریف خودش را دارد، ملت تعریف خودش را دارد و زبان به ملت اطلاق نمیشود. زبان ملت نمیشناسد. اینقدر کشورهای چندزبانه هستند و ملتهای چندزبانه هستند. من خودم در کشوری زندگی میکنم که به سه زبان اصلی صحبت میکنند. زبان آلمانی، زبان فرانسه و زبان ایتالیایی هست. یک سوئیسی ایتالیایی نمیگوید که من ملت ایتالیا هستم. یک سوئیسی فرانسوی نمیگوید که من ملت فرانسه هستم و همچنین آلمانی. میگوید من سوئیسی فرانسه زبان هستم. اینها دلیل دارد برای اینکه این واژهها باری را بر دوش خودشان حمل میکنند. نمیشود با شلختگی یا با مقاصد نهانی این واژهها را در کنار هم بکار برد. اگر ما بتوانیم پارهای سوءظنها را از میان خود برداریم، باکمال میل ما آماده همکاری هستیم.
- تماس تلفنی ـ سئوال من در مورد سئوال شما از آقای داریوش همایون بود که روسیه شمالی را مثال آوردید که سالهای سال بمب اتمی داشت و از داخل فروریخت و هیچ کاری نتوانست بکند. فرق جمهوری اسلامی با روسیه این است که روسیه درهایش را بسته بود. کسی را به بیرون راه نمیداد و کسی هم از بیرون داخل نمیشد. ولی دهها هزار نفر در سال از ایران به اروپا و آمریکا رفتوآمد میکنند که ۵۰ درصد اینها عوامل جمهوری اسلامی هستند. تمام اینها میتوانند بمبهای متحرک باشند. بنده با این تکه صحبـتم از آقای همایون حمایت میکنـم که فرق ایران با شوروی از زمین تا آسمان است. اگر به بمب اتمی دستیابی بکند بسیار خطرناکتر از شوروی خواهد بود.
- تماس تلفنی ـ من تاریخچه آقای همایون را قبلاً شنیدم و خودشان قبلاً گفتهاند که در گروههای ضد دولتی و ضد شاه سابق عملکردی داشتند. بنابراین، به چه صورتی میخواهند اعتماد ما را جلب کنند؟ ما ایشان را میشناسیم که در گروههای خرابکاری بر علیه شاه سابق شرکت داشتند. ایشان الآن صحبتهایی که میکنند بر چه مبنایی است؟
- فروزنده ـ یعنی شما بهعنوان یک طرفدار نظام پادشاهی معتقدید داریوش همایون خرابکار سابق نمیتواند حامیای باشد برای رجعت مجدد مشروطه و نظام پادشاهی به ایران؟
- شنونده ـ من بهنظام پادشاهی به آن صورت قبلی اعتقادی ندارم. من با آقای دکتر نصر احمدی که ایشان یک سابقه دانشگاهی دارند یک پروژهای دادم برای ایران آینده. من با افکار ایشان موافقم.
- فروزنده ـ بسیار خوب، به توضیحات آقای همایون گوش میدهیم.
همایون ـ توضیحات فکر نمیکنم لازم باشد چون اساساً گروه خرابکاری ما نبودیم و شرکت هم نداشتیم و همیشه هم طرفدار پادشاهی مشروطه بودیم و هنوز هم طرفدار پادشاهی مشروطه هستیم. قرار نیست که هر کس بیاید اینجا بهعنوان نماینده مردم ایران صحبت بکند. ایشان حق دارند موافق نباشند و حقشان هم کاملاً محترم است. من حقیقتاً نمیدانم مردم ایران به چه کسی اعتقاد دارند یا ندارند و میتوانند داشته باشند. آن دیگر بستگی به این دارد که هر کدام از ما کار خودمان را بکنیم.
- فروزنده ـ آقای همایون، من یک مشکلی میبینم و شاید اگر توضیح بدهید روشن بشوم. شما چه کردید که هم بخشی از چپ به خونتان تشنه است….
همایون ـ حالا نیست. نه راست به خون من تشنه است نه چپ. یک عده کمی هستند اینطرف و آنطرف. شما نگاه بکنید یک گروههای حاشیهای… ولی جریان اصلی سیاست ایران الآن دنبال این مسائلی که مطرح میشوند نیست. الآن چیزهای دیگری مطرح است که ما در آن جریان اصلی هستیم. ولی اساساً نکته این است که شما هر وقت از عادت بیرون بیایید و سعی بکنید یک کار تازهای بکنید خیلیها مخالفت میکنند.
- تماس تلفنی ـ من فکر میکنم که جریان سیاسی ایران هم مثل تقریباً تمام کشورهای دنیا تبدیل میشود به چپ و راست و میانه و یک گروه میانهرو و طبیعتاً رادیکالها در هر دو طرف. من فکر میکنم گروهی که هم از چپ است هم از راست و هم میانهرو هست، اتفاقاً این گروه میانه هر دو طرف هیچ مشکلی با آقای همایون ندارند و بیشتر رادیکالها از هر دو طرف هستند که خوشبختانه جریان میانه به نظر من جریان غالب شده در این مدت. اما سئوال من از جناب آقای همایون در مورد مسئله اتمی است که ایشان فرمودند که ما باید با هر وسیلهای که شده از اتمی شدن جمهوری اسلامی جلوگیری کنیم و با تحریم و تهدید. من میخواهم عرض کنم که ممکن است که با این راهها هم عملی نشود همانطوری که در مورد یک کشور خیلی ضعیفتر از ایران، کره شمالی، که سالها تحت تحریم کلیه جامعه بینالمللی بود، اما این کشور هم توانست به سلاح اتمی دست پیدا بکند. و خیلی ممکن است که جمهوری اسلامی که آن منابع عظیم کشور ایران را هم در دست دارد با هرگونه تحریم و تهدیدی باز به این سلاح دست پیدا بکند. در آن صورت آیا ما گزینه جنگ را تأیید میکنیم؟ به نظر من بههیچوجه نباید تأیید بشود و بههرحال دنیا ممکن است با کمال تأسف مجبور بشود با جمهوری اسلامی اتمی هم معامله بکند. همانطور که با کره شمالی اتمی معامله کرد. هدف ما باید جلوگیری از جنگ بشود و تحریم و اینها به نظر من فقط به مردم ایران فشار وارد خواهد کرد.
همایون ـ جریان اصلی را با همکاری با گروه متعادل و میانهرو پیشنهاد میکنم. اما تفاوت میان جمهوری اسلامی و کره شمالی خیلی است. کره شمالی کشوری است دورافتاده و بهکلی منزوی، بیاثر در تحولات جهانی، کارش بهجایی رسید که بر سر ۲۵ میلیون دلار دیدید که چه فعالیت شدید دیپلماتیک صورت گرفت که ۲۵ میلیون دلارشان که بلوکهشده بود به آنها داده بشود. جمهوری اسلامی امکانات خیلی زیادی دارد و در منطقه بسیار خطرناکی قرار دارد. و کشور بسیار خطرناکتری است از کره شمالی. در نتیجه رفتاری که با کره شمالی شد با جمهوری اسلامی نخواهد شد. علاوه بر اینکه میبینید کره شمالی زیر فشارهای اقتصادی قدمبهقدم دارد نزدیک میشود به یک راهحل معقولی که به سود هم آن منطقه خواهد بود هم کره شمالی. جمهوری اسلامی به دلیل امکانات خیلی زیادتری که دارد ۲۵ میلیون که سهل است ۲۵ میلیارد دلار هم برایش مطرح نیست، در این راه خواهد تاخت و پیش خواهد رفت. اگر ما مخالف گزینه جنگ هستیم باید اتفاقاً جلوی علت جنگ را بگیریم. برنامه اتمی جمهوری اسلامی علت جنگ است. و اگر متوقف نشود با همه مخالفت ما این احتمال زیاد را باید داد که کار به جنگ بکشد. بدون هزینه ما نمیتوانیم از این مخمصه خلاص بشویم. نمیشود گفت که نه فشار اقتصادی بیاید، نه فشار سیاسی بیاید، نه تهدید جنگ باشد، و جمهوری اسلامی بمب اتمی نداشته باشد، اگر هم داشت دنیا با او کنار بیاید. دنیا کنار نخواهد آمد. یعنی اگر دنیا کنار بیاید ما هیچ مخالفتی نداریم، نمیگوییم حتماً بیایید بجنگید و با جمهوری اسلامی کنار نیایید ولی نکته این است که کنار نخواهند آمد. قدرتهایی که اختیار این کار در دستشان است آنها نخواهند گذاشت که جمهوری اسلامی به هدفهایش برسد و ترس من از اینجا است که از وسیله نهایی استفاده بکنند.
- تماس تلفنی ـ آقای همایون اشاره فرمودند که ما گروههای سیاسی خارج از کشور نمیتوانیم کاری بکنیم. من عقیدهام برعکس است. مگر اینکه کشورهایی که نخواهند کمک کنند. رژیم سابق سقوط کرد با استفاده از نیروهای خارجی و منابع خارجی. تمام رسانههای گروهی غرب منجمله آمریکا، همه بر علیه رژیم سابق و به نفع آقای خمینی آوردند به پاریس تر و خشکش کردند، تمام رسانههای گروهی در اختیارش، و همه دستبهدست هم دادند و کنفدراسیون دانشجویی که اصلاً خبری نیست از آن، چون دیگر حمایت نمیشود توسط منابع مالی غرب، که اینهمه دانشجو الآن در خارج از کشور. من منظورم این است که برخلاف عقیده آقای همایون خیلی بهتر میشود از خارج با اینهمه ایرانی خارج از کشور اقدام کرد. و یک نفر سمبل پیدا کرد که لااقل بشود دنبالش راه افتاد.
همایون ـ من عرض نکردم ما کاری نمیتوانیم بکنیم. عرض کردم که ما مستقیماً کاری نمیتوانیم بکنیم. کار باید در ایران بشود و دارد میشود. و خیلی هم اساسی دارد میشود و ما باید کمکش کنیم. اما نقش نیروهای خارجی من اصلاً اعتقاد ندارم که ما از نیروهای خارجی کمک به آن صورت بگیریم. رسانهها الآن بر علیه جمهوری اسلامی بهمراتب بیشتر بسیج شدهاند تا دوره انقلاب اسلامی. حملاتی که به جمهوری اسلامی میشود اصلاً قابل مقایسه با اقداماتی که در برابر رژیم پادشاهی در آن دوران میشد نیست. شما ببینید که آمریکاییها در سال ۱۹۸۸ یکسوم نیروی دریایی ایران را از بین بردند. یعنی یک جنگ دریایی واقعی با ایران صورت گرفت. تهدیدی که جمهوری اسلامی شده است در سابق نشده است. ولی تأکید بر نیروهای خارج به نظر من ما را منحرف خواهد کرد از اصل موضوع. ما باید نیروی ملی خودمان را بسیج کنیم و این چند میلیون ایرانی نقش بسیار مهمی دارند ولی اگر بنشینیم به امید نیروهای خارج و هیچ کاری نکنیم خب همین ۲۸ ساله به همین امید بودیم و کاری نکردیم.
- تماس تلفنی ـ من یک ایرانی کُرد هستم. هر کس راجع به ملیتهای ایرانی صحبت میکند خواهش میکنم قطع کنید. برای اینکه آنها تجزیه طلبند.
تلویزیون فروزنده ـ برنامه نسیم شمال
۶ مه ۲۰۰۷