جنبش سبز نماد دگرگونی در فرهنگ جامعه است
- دویچهوله ـ آقای همایون، باراک اوباما رسماً پایان جنگ عراق را اعلام کرد. حضور امریکا در کشورهای همسایۀ ایران، اقیانوس هند و کشورهای حوزه خلیجفارس، یکی از آن دلایلی بود که برخی از تحلیلگران با عزیمت از آن، حملۀ نظامی به ایران را امری محتمل و ممکن میدانستند. آیا رفتن سربازان آمریکایی از عراق ـ گرچه هنوز ۵۰ هزار تن از آنان برای مدتی در عراق خواهند ماند ـ از احتمال حملۀ نظامی به ایران کاسته است؟ یا از جانب دیگر، آیا خروج نیروهای آمریکایی از عراق منجر به افزایش نقش جمهوری اسلامی ایران در عراق نخواهد شد؟
همایون ـ دومی که حتماً. برای اینکه یک وسیلۀ دفاع جمهوری اسلامی، حملاتی است که در عراق و افغانستان به آمریکاییها خواهد شد و میشود. ولی تخلیۀ عراق از سربازان آمریکایی، معنا ندارد. همانطور که گفتید، سربازان آمریکایی هنوز به تعداد خیلی زیادی در عراق هستند. عمده آن است که امریکا هر موقع بخواهد، میتواند از عراق استفاده کند. ولی البته احتیاجی به آن ندارد.
به نظر من، اتفاقاً این تحول برای ایران خیلی خطیر است. اخطاری در این تحول هست و آن اینکه دست امریکا برای عملیات بر ضد جمهوری اسلامی آزادتر شده است.
- دویچهوله ـ تا پیش از قطعنامۀ ۱۹۲۹ تحریمهایی که از جانب سازمان ملل متحد علیه جمهوری اسلامی اعمالشده بود، تأثیرات لازمه را در پی نداشت و جمهوری اسلامی عملاً در ارتباط با مناقشۀ هستهای سازش نکرد و با کشورهای غربی به توافق نرسید. حال صحبت بر سر آن است که تحریمها در قطعنامۀ ۱۹۲۹ تشدید شدهاند و علاوه بر آن، کشورهای اروپایی، امریکا و حتی ژاپن، سوای این قطعنامه، تحریمهای جدیدتر و گسـتردهتری علیه ایران اعمال میکنند. فکر میکنـید، دور جدید تحریمها بتواند ایران
را وادار به کوتاه آمدن از مواضع اعلامشدۀ خود بکند؟
همایون ـ این تحریمها نهتنها بسیار گستردهتر و شدیدتر است، بلکه هدف عمدۀ این تحریمها سپاه و منافع اقتصادی سپاه است. چون سپاه طی این مدت کنترل حدود ۸۰ درصد اقتصاد ایران را در دست گرفته، این تحریمها مستقیماً به جیب فرماندهان سپاه مربوط میشود و در نتیجه تأثیر آن را دوچندان میکند. من تصور میکنم که براثر این تحریمها، بخت رسیدن بهنوعی توافق بیشتر شده است.
- دویچهوله ـ در همین رابطه، این پرسش مطرح میشود که آیا افزایش فشارهای بینالمللی، با توجه به درگیریها و تعارضی که در درون خود کشور، بین جنبش اعتراضی و حکومت وجود دارد، تقویت جنبش اعتراضی و مدنی در ایران را به دنبال خواهد داشت؟ یا اینکه ممکن است این امکان را به حکومت بدهد که در آینده، سرکوب را راحتتر توجیه کند؟
همایون ـ این فشارها، مسلماً مردم را دلگرمتر میکند. برای اینکه یک پشتیبانی بینالمللی، نه از آنها، ولی بر ضد جمهوری اسلامی است. علاوه بر این، دستوبال حکومت براثر این تحریمها خیلی خیلی تنگتر شده است و تنگتر هم خواهد شد. چرا که درآمدهایشان کمتر میشود و هزینههایشان فوقالعاده بالاتر خواهد رفت. چنانکه هماکنون نیز مجبور هستند، بنزین را ۲۵ درصد گرانتر بخرند. این است که همۀ اینها به سود جنبش سبز است و به همین دلیل، فشار مضاعفی بر جمهوری اسلامی وارد میشود که موضوع اتمی را به شکلی فیصله بدهند که به کارشان سروصورتی ببخشند.
- دویچهوله ـ آقای همایون، آیا طی ۱۴ ـ ۱۵ ماه گذشته، هرگز مچبند سبز به دستتان زدهاید؟
همایون ـ خیر؛ من زیاد اهل سمبلها نیستم. عمق قضیه بیشتر برایم مهم است. ولی طی ۱۴ ـ ۱۵ ماه گذشته، من دستکم ۱۰۰ مطلب در اینباره نوشتهام و یا گفتهام.
- دویچهوله ـ ممکن است موضع خودتان در ارتباط با جنبش سبز را یکبار دیگر برای شنوندگان و خوانندگان ما در ایران توضیح بدهید؟ علیرغم اینکه بارها در اینباره صحبت کردهاید و در اینترنت منتشرشده است، اگر بخواهید خلاصه بگویید، جنبش سبز را چگونه میبینید؟
همایون ـ شب گذشته من در جمعی در همینباره سخنرانی داشتم و یکی از معترضین به من، گفت که من بیشازحد سبز شدهام. راست میگوید؛ من بسیار به جنبش سبز اعتقاددارم و امیدوارم.
برای اینکه من از آغاز فکر میکردم که مشکل اصلی ما، مشکل سیاسی نیست. بلکه مشکل فرهنگ سیاسی و فرهنگ و ذهن مردم است و امیدوار بودم که در زندگی خودم، دگرگونی ذهن ایرانی را ببیـنم. ناگهان ـ البته سـابقهاش طولانی اسـت، ولی بروز آن ناگهانی بود ـ در جنبش سـبز، در جلوی چشم من، این روی داد اتفاق افتاده است.
تئوری مشهوری به نام تئوری «نقطۀ جابهجایی»(Tipping point) وجود دارد که بر مبنای آن، همانطور که یک ویروس گسترش پیدا میکند و در یکلحظه تعدادش آنقدر زیاد میشود که واگیردار و همهگیر میشود، مسائل اجتماعی، فکری، سلیقه و سبک نیز در یک جامعه، به یک نقطۀ جابهجایی میرسند. این نقطۀ جابهجایی در جامعۀ ما، درست در جنبش سبز روی داد و از اینجا، ما میتوانیم آیندۀ ایران را تقریباً بهروشنی پیشبینی کنیم. آیندۀ ایران در میان کشورهای پیشرفتۀ جهان است. ما بهطور قطع از دنیای اسلامی، از جهان سوم و از جهان خاورمیانه بیرون آمدهایم.
- دویچهوله ـ گفتید که هرگز مچبند سبز نداشتهاید. فرض را بر این بگذاریم که شما هم مچبند سبز را دستتان میکردید. چه حادثهای باید اتفاق میافتاد که شما این مچبند سبز را از دستتان بیرون بیاورید؟ یعنی رهبران جنبش سبز چهکاری را باید انجام میدادند یا نمیدادند که شما از ادامه پشتیبانی خودتان از جنبش سبز چشمپوشی میکردید؟
همایون ـ البته بهجای مچبند، من گاهگاهی کراوات سبز بستهام. چون به لباسم میخورد. ولی آن بحث دیگری است. اگر جنبش سبز این گفتمان لیبرال ـ دمکراسی را که مشخصۀ اصلی آن است، از دست بدهد و اگر دوباره آلودۀ تفکرهای ملی ـ مذهبی و گرایشهای مذهبی بشود، اگر به دست گرایشهای افراطی قومی ملتسازان بیفتد، اگر تکهتکه بشود، اگر یکی موج سبز بشود و دیگری حرکت سبز، امید من بر باد خواهد رفت. ولی تاکنون، خوشبختانه، این اتفاقات نیفتاده است.
- دویچهوله ـ به عنوان آخرین پرسش، هرچند میدانم سئوال سختی است و حتماً بارها هم از شما سئوال شده است ـ اگر از خود من هم بپرسند، نمیتوانم پاسخ بدهم ـ ولی من این جسارت را میکنم و این سئوال را از شما میپرسم. میدانیم که پیشگویی کار بسیار سختی است، ولی اگر بخواهید پیشبینیای نسبت به آیندۀ جنبش سبز، جنبش اعتراضی کنونی و وضعیت سیاسی ایران داشته باشید، آن پیشبینی کدام است؟
همایون ـ من تصور میکنم که این دهۀ میلادی، دهۀ پایانی جمهوری اسلامی، به صورتی است که میشناختیم و میشناسیم. این چشماندازی کلی است. ولی پیشبینی اینکه در شش ماه یا یک سال آینده چه روی خواهد داد، حقیقتاً مشکل است. گاهی شرایطی پیش میآید که پیشبینی ۱۰ سال بعد، خیلی آسانتر از یک ماه بعد است.
مصاحبهگر: جمشید فاروقی
تحریریه: فرید وحیدی
دویچهوله سپتامبر ۲۰۱۰