«

»

Print this نوشته

پیام دکتر محمدرضا خوبروی پاک

khobru Kopie

پیام دکتر محمدرضا خوبروی پاک

با درود به بستگان و همه یاران شادروان داریوش همایون.

دوستان گرامی می‌دانید که اندوه از دست دادن دوست، بسیار سنگین است و تنها با هم بودن و داشتن مخاطب می‌تواند تحمل آن را آسان سازد. در فرصت امروز ما هم یاد روانشاد همایون را زنده نگاه می‌داریم و هم با گفتگو درباره او از سنگینی بار اندوه‌مان می‌کاهیم.

بیست و پنج سال پیش از این، روزی بر حسب تصادف، در شهر ژنو، بوسیله آشنائی به آن روانشاد معرفی شدم. من ایشان را تا آن روز ندیده بودم. اگر اشتباه نکنم او واژه نوزائی در برابر واژه رنسانس را برای نخستین بار به کار گرفته بود. همایونی را که من از آن روز شناختم همایونی بود از گردش روزگار بسیار آموخته بود ـ چه به موقع و بجا ـ آن هم در روزگاری که به‌ گفته فریدون مشیری جز ظلمت و سـکوتِ فضـا و زمان نبود. همـایون نوئی که من یافتـم برای من بسـیار شگفت‌آور بود چرا که هم با پیشـداوری‌های من و هم با انبوه

شایعات و دروغ پراکنی‌های رایج وفق نمی‌داد.

تولستوی گفته بود که همه به دنبال دگرگونی دنیا هستند امّا هیچ کس در فکر دگرگونی خود نیست. همایون، دستکم به نظر من، بی‌آنکه اصول را زیر پا بگذارد، این توانائی دگرگشت را در خود داشت. وفاداری و پای‌بندی او به اصول و یکرنگی صادقانه او نسبت به ایران و ایرانی از وی متفکری ساخت که به گفته خود او جهان پهناور را تنها از سوراخ کلید تاریکخانه خود نگاه نمی‌کرد.

ارزیابی او از اوضاع پیش از انقلاب، شناخت درست اوضاع و احوال ایران و موقعیت جهانی از او اندیشمندی ساخت که سیاست را به معنای زیستن در فضیلت می‌دانست. تحلیل‌های سیاسی ـ نه روش زندگی ـ او مرا به یاد ریمون آرون و ژان فرانسوا رو وِل فرانسوی می‌انداخت از این روی او را در طیف میانه راست جای می‌دادم.

از شعار دهندگان بی‌حاصل و یا به گفته خود او از سروران ملامتگر گله نمی‌کرد و همواره تاکید داشت که دگرگونی افراد را باید از راه نوشتار و گفتار و بویژه با کردارهای شخصی خود انجام دهیم. او اگر به دنبال مدرنیته و تجدد در ایران بود می‌خواست ایرانی نوینی بسازد؛ نه ایرانی با ساختمان‌های سر به فلک کشیده رایج در کشورهای جهان سوم. توسعه اقتصادی را همراه با توسعه فرهنگی و سیاسی می‌خواست و هنگامی که از توسعه حقوقی گفتگو می‌کردیم می‌گفت مدارک را جمع آوری کنید به درد آینده ایران خواهد خورد. همین توصیه را درباره نکات شایسته‌ای که در قانون اساسی برخی از کشور‌ها آمده بود تکرار می‌کرد. او وظیفه خود می‌دانست تا بهترین‌ها را برای ایران و ایرانی برگزیند. صفت بارز و پر ارزش دیگر همایون آن بود که بیمی از شکستن بت‌ها نداشت و از رویاروئی با باور عمومی هم پرهیز نمی‌کرد.

در مقاله‌ای نوشته بود که در برخی از موارد با من اختلاف عقیده دارد ـ اختلاف میانه راست با چپ میانه ـ و این درست بود؛ امّا با رواداری رفتار می‌کرد. این مصراع فردوسی را دوست داشت که می‌گوید: مدارا خرد را برادر بود. از این روی با‌‌ همان اختلاف عقیده در مورد هر نوشته من شوق و علاقه نشان می‌داد و موی شکافی می‌کرد و مرا از درافتادن با‌‌ همان سروران ملامتگر باز می‌داشت که وقتتان را متوجه مردم ایران کنید نه این آقایان! پای‌بندی او به اصول حقوق بشر و میثاق‌های وابسته به آن چنان بود که گاهی می‌گفتم شما را باید هم دیده‌بان حقوق بشر و هم دیده‌بان یکپارچگی ایران نامید.

همایون را می‌توان یکی از آخرین دبیرانی دانست که ریشه تداوم آنان در تاریخ ایران به بزرگمهر حکیم و خواجه نظام الملک و سپس‌تر به قائم‌مقام، و فروغی وهمانندهای آنان می‌رسد. یاد و یادمان‌های او پایدار خواهد ماند چرا که با نوشته‌ها و گفتگوهای خود ارثیه با ارزشی برای ما ایرانیان باقی گذاشته است. روانش شاد باد.