داریوش همایون از نگاه محمد قائد و مسعود بهنود / در گفتگو با بی بی سی
- بیبیسی ــ آقای قائد، شما از جمله روزنامهنگاران در روزنامه آیندگان بودید و در مورد همین روزنامه هم گویا مشغول نگارش کتابی هستید. به نظر شما نقش آقای همایون در موفقیت این روزنامه چقدر بارز بود؟
قائد ــ داریوش همایون، زمانی که روزنامه را تأسیس کرد روزنامه نویس برجسته و نویسنده بسیار خوبی بود. در طی سالها، از منتها الیه سمت راست طیف سیاسی به میانه آمد اما، همواره گرایشهای چپ را هم تحمل میکرد حتی در روزنامهاش میپذیرفت مادام که آنها خوب بنویسند و معتقد و منتظر معجزه نباشند. من البته باید اینرا هم اضافه بکنم که آن آیندگانی که من دربارهاش دارم کتاب مینویسم، ۱۶۳ شمارهای که در شش ماه بین دی تا مرداد سال ۱۳۵۸ بود، غیر از روزنامه او بود و او در روزنامه دخالتی نداشت و در واقع در حبس بود و بعد متواری. بود
- بیبیسی ــ آقای بهنود، خب آقای همایون بعدآً وارد کار سیاست شد و تا پست وزارت اطلاعات و جهانگردی نیز ترقی کردند. چقدر فرق بود بین آقای داریوش همایونِ روزنامه نگار و آقای داریوش همایون وزیر که اتفاقا سر و کارش با روزنامه نگارها بود.
مسعود بهنود ــ ببنید، فرق که حتماً هست بین کسی که وزیر میشود و یک نفر که روزنامه نگار بود. ولی داریوش همایون فرق نداشت. بخاطر اینکه آقای همایون همیشه یک آدم فرهنگی بود و در عین حال همیشه یک آدم سیاسی بود. برای ما که با او کار میکردیم و حتی من قبل از اولین شماره آیندگان تا سال ۱۳۵۵ با او بودم، بیشترین چیزی که از او به چشم میآمد، یک نفر درست نویس، کسی که شفاف فکر میکرد، درست فکر میکرد و خیر میخواست. این بزرگترین موجودیت او بود. در طول ۸ سال کار کردن، هرگز آقای همایون به من و یا به ما نگفت که در مورد مسائل سیاسی اینطوری فکر کنید. یا حتی اینطوری درست است هیچوقت نگفت. ولی بسیار پافشاری داشت که درست نوشته بشود؛ خبر دقیق باشد؛ بیطرفی روزنامه رعایت بشود و همه مسائلی که در آن روزها چیزهای نایابی بود. بگذارید درهمین اول بحث بگویم که حضور کسانی مثل خود آقای قائد که در اینجا تشریف دارند، به عنوان آدمها متفکر در روزنامه نویسی ایران خیلی با سابقه نیست. روزنامه نویسی ایران بیشتر سابقهاش مربوط به آدمهایی است که مقالات تند مینوشتند. این حضور از همایون شروع میشود. همایون است که اولین کسی است که حضورش در روزنامه به عنوان یک متفکر بانفوذ است تا میرسد به نسل کنونی.
- بیبیسی ــ در مسند وزارت چه؟
مسعود بهنود ــ در مسند یازده ماهه وزارت، یازده ماه تغییر دهندهای بود. سوء تفاهم همیشه در زندگی همایون نقش بسیار مهمی داشت. از ۱۶ سالگی که وارد عرصه شد و زمین خالی که مین در آن بود و نشناخت و سوء تفاهم او را به آنجا کشاند و پایش لطمه دید، همیشه این سوءتفاهم او را دنبال کرد تا سالهای آخر در غربت. یکی از موارد هم صدمهای بود که در وزارت دولت به او وارد شد.
- بیبیسی ـ اجازه بدهید همین سئوال را از آقای قائد بپرسم. آقای قائد، شما چه تفاوتی میبینید بین آقای داریوش همایون روزنامهنگار که با او کار کردید و آقای داریوش همایونِ وزیر؟
محمد قائد ــ داریوش همایون به عنوان آدمی که نظریهپرداز بود و نظریه میساخت، به پیامدها و تبعات نظریات دیگران توجه داشت. داریوش همایون به معنی ساده کلمه، سیاست باز و سیاستچی نبود بلکه بیشتر خودش را یک خواجه نظام الملکی میدید که میتواند به حکمران کشور و به خود کشور و ملت اعتبار بدهد. و این چیزی نبود که مورد علاقه شخص شاه باشد. پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در لندن، در خاطراتش نوشته است که شاه از او به عنوان همایون «نکبت» یاد میکرد و خوشش نمیآمد. خیلی ساده بگویم در حالیکه شاه آدمی بود که شکلات را با زرورقش میخورد، همایون در این مثل و تعبیر میشود گفت که آدمی بود میتوانست شکلات بسازد و بداند اینکه تعریف و تعبیر نظریه چه هست.
- بیبیسی ــ آقای قائد، پس از اینکه آقای همایون به خارج از ایران رفتند چه؟ مسیر زندگی ایشان آیا تغییر کرد؟
محمد قائد ــ من تحولات سیاسی گروههای سیاسی خارج از ایران را واقعاً با دقت و شاید با علاقهای نه چندان زیاد دنبال کردم و یا دنبال نکردهام. اما میتوانم بگویم که همایون آدمی بود که یک سر و گردن از اطرافیانش بالاتر بود. نگه داشتن حافظه و چیزهایی که انسان آموخته و سعی میکند یادش نرود، خود کاری است بسیار مشکل. او میتوانست به دیگران خط بدهد، نظریه بدهد. همانطور که عرض کردم، او انسجام فکر و احساس و عمل داشت و میتوانست آدم خویشتنداری باشد و تعادل و اعتدال را رعایت بکند. من این نکته را لازم میدانم در گزارش شما عرض بکنم، درباره آن مقاله جنجالی سال ۱۳۵۶، آن مقاله به دستور شاه نوشته شد هویدا آنرا در وزارت دربار نوشت و دستیارش شخصی بود به نام فرهاد نیکوخواه و بعداً او را با پرویز نیکخواه عوضی گرفتند و این جرم را پای پرویز نیکخواه گذاشتند که آن نوشته و آن مقاله را او ننوشته بود و بعداً گفتند که داریوش همایون نوشته. من بسیار بعید میدانم که داریوش همایون یک چنین مطلب سستی در یک شرایطی که کل سیستم به گرداب بلاست و در طوفان گیر کرده به یک فرد واحد حمله بکند و حتی به پدر آن آدم. شاه با آن مقاله در واقع برای خودش جانشین تعیین کرد و اگر الآن زنده میبود یا از داریوش همایون نظر خواسته شده بود میشد حتما او با نوشته شدن آن مقاله کلا مخالفت میکرد و چه برسد به چاپ آن.
- بیبیسی ــ آقای بهنود، خیلی از رجال و شخصیتهای عصر پهلوی که هنوز زنده هستند، خیلی علاقه زیادی به مسائل سیاسی روز ندارند. ولی من میدیدم که آقای همایون همچنان مینوشتند و حتی نظریات خاصی هم درباره آنچه که بعد از انتخابات رخ داد و درباره آن ناآرامیها داشتند. میشود اینبار هم بگویید؟
مسعود بهنود ــ ببینید، آقای همایون، همانطور هم که آقای قائد هم اشاره کردند، یک نظریهپرداز سیاسی بود و نظریه میپرداخت. حتی نوشتهای که تازگیها وزارت اطلاعات کشف کرده و آقای همایون هم خبر نداشت در کتابی که در تهران چاپ شده بود و دید و خیلی هم خوشحال شده بود که نوشتههای دوران نوجوانیاش را پیدا کرده بودند، در آن هم پیداست که نظر دارد. ببینید، برای اطلاعتان بگویم که در سال ۱۳۴۲، در اطلاعات سالانه، مقالهای هست از داریوش همایون در مورد اصلاحات ارضی. بسیاری معتقدند که اگر همان چیزی را که همایون میگفت مورد توجه قرار میگرفت، این طرح مترقی شکست نمیخورد. در سال ۱۳۴۵ مقالهای هست از همایون در مجله بامشاد درباره بحرین. برای اولین بار یک کسی میگوید بحرین را که در دست ما نیست میشود واگذار کرد و خلیج فارس را بدست آورد. این اولین باری است که مفهوم بطور کلی در فضای سیاسی ایران میچرخد. در شماره هفتم آیندگان مقالهای هست ــ به مناسبت اینکه برخورد کرده بود با ماه محرم ــ درباره اینکه چرا الگوی آزادگی؟ درباره امام حسین. هنوز باید آن مقاله را خواند. به هر حال مقصوم این است که در همین اواخر یعنی دو ماه پیش، اظهار نظری که کرده بود در مورد جنبش سبز، اظهارنظر تکان دهندهای بود که گروههای سیاسی خارج از کشور را بطور عجیب و غریب تکان داد و به ا ندازه کافی هم سوژه داد به روزنامه کیهان برای حمله کردن به این جنبش. او همیشه توانایی این را داشت که با قلمش همیشه حرف جدیدی بزند و آن حرف جدیدش را بدون مهابا بگوید. شفاف و روشن. این مهمترین مشخصه او بود. همایون نمیتوانست ننویسد. یعنی اگر مجبورش هم میکردند که در یک دورانی هم کردند، نمیتوانست. مثل این بود که از او بخواهیم فکر نکند.
- بیبیسی ــ آقای قائد شما هم اگر مختصر نظر خودتان را بگویید راجع به مواضع آقای همایون درباره اعتراضهای بعد از انتخابات، خصوصاً جنبش سبز.
محمد قائد ــ داریوش همایون از جنبش مردمی و این بحثهای جدیدی که شده بود، سعی میکرد به بهترین نحو تا آنجایی که من دیدیم و به دستم میرسید و میخواندم دفاع بکند از جنبههای مثبتش و در واقع بیشتر به دنبال وجوه اشتراک میگشت تا وجوه جدا کردن. به نظر من داریوش همایون را در تاریخ فکری و سیاسی ایران در یک لژ کوچکی است در کنار آدمهایی مثل مستوفی الممالک، عبدالحسین تیمورتاش، داور و البته شاپور بختیار که تعداد اینگونه آدمها در تاریخ ایران بسیار کم بوده.
- بیبیسی ــ متشکر از آقای محمد قائد روزنامه نگار در تهران و همین طور از آقای مسعود بهنود.
***
به نقل از بی بی سی