«

»

Print this نوشته

لکل مقام مقال و لکل زمان رجال / مصطفی نصیری

ظاهرا آقای محمد حسین غیاثی نمی‌داند که بشر، هزاران سالی است که از “وضع طبیعی”، وضعیتی که بموجب آن هر کسی مجاز بود هرچه خواست بگوید و هرچه خواست انجام بدهد، بیرون آمده و با رضایت کامل در “وضع قرارداد اجتماعی” وارد شده است تا هر کسی هر چیزی را در هر مکانی و با هر کسی نگوید. ملت ایران هم اگر تا قبل از ۲ خرداد در وضع “استبدادی راسب” بسر می‌برد، الحمدلله در مقطع ۲ خرداد، در وضع “جامعه مدنی منبعث از مدینه النبی” وارد شد تا مگر مرز “لکل مقام مقال” را پاس دارد و بداند در جامعه مدنی، گفتن هر چیزی با هر کسی و در هر شرایطی، مندرج در تحت مقوله آزادی بیان نیست. جامعه مدنی بیش از آنکه آزادی نظر دادن هرکسی در باره هرچیزی در منظر عموم باشد، یادآوری رعایت ضابطه‌های سخن معقول و التزام به مسولیت افراد در قبال منافع ملی است.

‌ ‌

لکل مقام مقال و لکل زمان رجال

مصطفی نصیری

یادآوری دکتر طباطبایی مر سید محمد خاتمی را که “هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد”، همچنانکه انتظار می‌رفت فرصت جدیدی برای برخی اصلاح‌طلبان فراهم آورد تا به بهانه دفاع، مراتب ارادت و التماس خود را در آستانه انتخابات مجلس به رهبر ذی‌نفوذ جبهه اصلاحات بنُمایانند.

قبل از ادامه سخن اشاره کنم که برخی مفاهیم و مضامین در زبان فارسی، این کهنترین زبان جدید دنیا وجود دارند که کاربرد نادرست آنها موجب گسسته خردی خواهد شد. یکی از این مضامین فرهنگی در زبان فارسی که ظاهرا در تقابل با مضمون “هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد” قرار می گیرد، مضمون “هرچه می خواهد دل تنگت بگوی” است. تردیدی نیست که مضمون اول یک قاعده کلی است که با ده ها مضمون دیگر – مانند: سخن چون تیر است و … – حمایت می‌شود اما مضمون “هیچ ترتیبی و آدابی مجوی، هرچه می‌خواهد دل تنگت بگوی” در مقایسه با آن، یک استثناء مربوط به حوزه روانشناختی و ناظر به موردی است که یک شخص باید تخلیه روانی شود. درواقع “هرچه می‌خواهد دل تنگت بگوی” یک قاعده عام نیست بلکه یک حالت استثنایی است که در آن، آنچه گفته می‌شود هیچ اهمیتی ندارد، بلکه آنچه اهمیت دارد فقط گفتن و گفتن جهت تخلیه روانی است.

باری احدی از اصلاح‌طلبان به نام ” محمد حسین غیاثی” که از اعضای شوراهای جوانان در دوره دولت اصلاحات‌اند، مطلبی را در حمایت از جناب آقای خاتمی نوشته است که فحوایی جز تقدم و ارجحیت “هیچ ترتیبی و آدابی مجوی، هرچه می‌خواهد دل تنگت بگوی” بر “هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد” ندارد. او در این نوشته دکتر طباطبایی را مورد ملامت قرار داده که چرا به آقای خاتمی یادآوری کرده است که هر سخنی را نباید در هر جایی و با هر کسی بگوید. از نظر غیاثی این نهیب دکتر طباطبایی که هرچیزی را نباید علیه کشور و مصالح عالیه آن گفت، چیزی جز “استبدادی راسب” نباشد.

ظاهرا آقای محمد حسین غیاثی نمی‌داند که بشر، هزاران سالی است که از “وضع طبیعی”، وضعیتی که بموجب آن هر کسی مجاز بود هرچه خواست بگوید و هرچه خواست انجام بدهد، بیرون آمده و با رضایت کامل در “وضع قرارداد اجتماعی” وارد شده است تا هر کسی هر چیزی را در هر مکانی و با هر کسی نگوید. ملت ایران هم اگر تا قبل از ۲ خرداد در وضع “استبدادی راسب” بسر می‌برد، الحمدلله در مقطع ۲ خرداد، در وضع “جامعه مدنی منبعث از مدینه النبی” وارد شد تا مگر مرز “لکل مقام مقال” را پاس دارد و بداند در جامعه مدنی، گفتن هر چیزی با هر کسی و در هر شرایطی، مندرج در تحت مقوله آزادی بیان نیست. جامعه مدنی بیش از آنکه آزادی نظر دادن هرکسی در باره هرچیزی در منظر عموم باشد، یادآوری رعایت ضابطه‌های سخن معقول و التزام به مسولیت افراد در قبال منافع ملی است.

التزام به ضابطه‌ها در کنشگری اجتماعی، از قضا یعنی شخصیتی مانند سید محمد خاتمی که نفوذ کلام دارد و بیش از ۴ دهه در خانواده راس حاکمیت حضور داشته و از این رهگذر با حمایت‌های خارجی از جریانهای گریز از مرکز آشنایی دارند، بیشتر از بقیه در برابر منافع ملی مسولیت دارد. مگر جنابشان فراموش کرده‌اند که طرح فدرالیسم در مجلس ششم در زمان دولت خودشان چه سرنوشتی پیدا کرد که اینک می‌خواهند آن پرونده مختومه را در زمان تاریخی نامناسب با مخاطبانی نامناسب‌تر باز کنند؟!!! آیا بهتر نبود جناب خاتمی اگر از رهگذر ۴ دهه حضور در کانون قدرت در جمهوری اسلامی بویژه تجربه ۸ سال ریاست جمهوری، نظری در باره بهترین نوع حاکمیت برای ایران پیدا کرده‌اند، بجای طرح آن با اعضای شورای شهر تهران، آن را به مراجعی مانند شورای عالی امنیت ملی قلمی می‌کردند و می‌فرستند؟. البته به هیچ وجه قصدی برای نقد موضع جناب آقای خاتمی نیست که حدود ۲ سال قبل نیز آن را بر زبان آورده بود، زیرا نقد موضع ایشان را دکتر طباطبایی خواهند نوشت، بلکه مراد از این نوشته، هشدار به امثال و اقران غیاثی‌ها است تا بجای نگرانی برای جامعه مدنی، راه دیگری برای تقرب بجویند زیرا جامعه مدنی یعنی حمایت از فیلسوفان برای نقد دولتمردانی مانند آقای خاتمی است که همچنان تصمیم‌گیر اصلی در ناحیه‌ای از قدرت می‌باشند.

در پایان – صرفا از باب اطلاع رسانی – یادآور می‌شویم که به یمن اعلام نظر جناب آقای خاتمی، رادیو فردا (رادیو آزادی سابق) که توسط آمریکا اداره می‌شود، بلافاصله برنامه گذاشت که طی آن گروهک “کومله” مراتب موافقت و امتنان خود از فدرالیسم آقای خاتمی را اعلام کرد.