«

»

Print this نوشته

قمار بازنده با امنیت ملی

قمار بازنده با امنیت ملی

 

گزارش‌هائی می‌رسد که مقامات رژیم به شتاب دارند تجهیزات و مواد مشکوک را پنهان می‌کنند تا با دعوت از بازرسان بین‌المللی، پاک بودن پرونده خود را به اثبات رسانند. این اقدامات طبعا از چشمان دیگران پنهان نمی‌ماند و تاثیری در برخوردی که گریز ناپذیر به نظر می‌رسد نخواهد داشت. جمهوری اسلامی با همه توان برای دستیابی به سلاح هسته‌ای می‌کوشد و بسیار دور است که هیچ تهدید و مجازاتی در تصمیم آن اثری داشته باشد. دنیا می‌تواند منتظر همه گونه مانوورها از سوی رژیم باشد ولی دست برداشتن از برنامه‌ای که هستی رژیم به آن بسته است در دستور کار جمهوری اسلامی نیست.

مدافعان و پوزشگران حکومت آخوندی که در هر چرخشگاهی به یاریش می‌آیند در اینجا نیز به توجیه ماجراجوئی خطرناک آن برخاسته‌اند. می‌گویند ایران حق دارد به تکنولوژی هسته‌ای دست یابد و سلاح اتمی هدف اقدامات رژیم نیست و تنها می‌تواند یکی از پیامدهای آن باشد؛  می‌گویند ایران به انرژی اتمی نیازمند است و دنیا نمی‌خواهد با ایران همکاری کند. در پاسخ می‌توان تنها به پیشنهاد اخیر کشورهای اروپای باختری اشاره کرد که آمادگی خود را برای همه‌گونه همکاری با رژیم اسلامی در زمینه انرژی هسته‌ای به شرط رعایت نظرات «س.ب.ا.ا.» اعلام کرده‌اند ولی به آن پیشنهاد هم پاسخی داده نشده است.

استدلال خوش ظاهرتر آن است که چرا دیگران حق دارند بمب اتمی داشته باشند و جمهوری اسلامی نه؟ اما آیا می‌توان از دنیا انتظار داشت که انگشت مافیای آخوندی را روی ماشه اتمی تحمل کند؟ آیا رژیمی که اسباب سیاست خارجی‌اش گروگانگیری دیپلمات‌ها و تیراندازی به سفارتهای خارجی است و سفیرانش کنیسه یهودیان را منفجر می‌کنند و قاضیانش متهمان را در دادگاه می‌کشند حق دارد سلاح هسته‌ای را هم بر زرادخانه ترور خود بیفزاید؟ کدامیک از آن دیگران به مرد نیرومند خود اجازه داده است که علنا اسرائیل را با بمب اسلامی تهدید کند و از نابود کردن پنج میلیون تن سخن بگوید؟

در پشت همه بهم بافتن‌های رژیم و مدافعانش حقیقتی نهفته است که بر مردم ایران پوشیده نیست. ایرانیان می‌دانند که کشوری که روی چهارمین یا پنجمین ذخیره نفت و دومین ذخیره گازجهان نشسته است نیاز به انرژی اتمی ندارد که هفت برابر گرانتر تمام می‌شود. آنها همچنین می‌دانند که اگر جمهوری اسلامی با این بی‌پروائی وارد مسابقه اتمی شده به دلیل کمبود برق در ایران نیست. مسئله برای رژیم، ماندگاری در دنیائی است که برای حکومت‌هائی مانند جمهوری اسلامی ناپذیراتر می‌شود.  آخوندها در این حق دارند که بی بمب اسلامی‌شان زیر فشارهای درون و بیرون خرد خواهند شد. آنها می‌خواهند مردم ایران و جهانیان را گروگان بگیرند. کره شمالی کردن ایران هدف فوری آنهاست. مگر نه اینکه رژیم کمونیست در آن سرزمین ناشاد با شانتاژ اتمی می‌خواهد امریکا را وادار به دادن امتیاز کند؟

از همین جاست که آخوندها و همکاران اصلاح‌طلبشان آماده‌اند تا پایان این ماجرای پر خطر بروند؛  و از همین جاست که راهها بیش از پیش جدا می‌شود.  مسالمت‌جویانی که صبر ایوب خود را بر عمر نوح رژیم می‌افزایند و از مردم می‌خواهند خاموش بمانند و به سخنرانی‌های اصلاحگرانه دلخوش دارند آرزو می‌کنند این بحران نیز به سود حکومت آخوندی، دستاورد بزرگ زندگی‌شان، پایان یابد. دلسوزانی که می‌بینند هر روز این رژیم به چه بهائی برای کشور و مردم تمام می‌شود جز تسلیم کامل آن به شرایط «س.ب.ا.ا.» خواستی ندارند و هیچ تاسفی نخواهند داشت اگر این بحران به فلج و درهم شکستن جمهوری اسلامی انجامد و رویاهای آررزومندان ائتلاف خودی‌های بیرون و درون را برباد دهد.

این ادعای بی‌پایه‌ای نیست. آخوندها این بار با امریکائی روبرویند که اروپا را نیز با خود همراه کرده است و تهدید اقدامات جدی، پشت‌سر دیپلماسی آن است. پرونده جمهوری اسلامی در مورد افغانستان و القاعده و عراق به اندازه کافی سنگین شده است و جائی برای سلاح هسته‌ای نمانده است. سیاست تهاجم دربرابر خطر، به نظر خامنه‌ای‌ها و رفسنجانی‌ها راه گریز بهتری است؛ و مردم ایران نه سودی در این سیاست دارند، نه کسی نظرشان را پرسیده است. آخوندهای حاکم تا همین اندازه که امنیت ملی ایران را به خطر انداخته‌اند بس است و حق ندارند از مردم پشتیبانی بخواهند. جنگ ایران و عراق موضوع دیگری بود و با همه مسئولیت خمینی در برافروختن آتش جنگ، برای مردم چاره‌ای جز دفاع از یکپارچگی ایران نماند.

امروز رژیمی که منفورتر از آن را به دشواری در همه تاریخ ایران می‌توان یافت، برای ادامه فرمانروائی و غارتگری خود جهانی را چالش، و بحرانی را که هم نالازم و هم خطرناک است بر ملت ما تحمیل می‌کند.  دیگر پای دفاع از ایران در میان نیست و هیچ کس نمی‌خواهد برای دفاع از حکومت اسلامی انگشتی هم بلند کند. آنها که هنوز مهم‌ترین مسئله‌شان باخت اردوگاه کمونیست در جنگ سرد است و تا تظاهرات برای صدام حسین هم رفتند اولویت‌های خودشان را دارند و منافع ملی ایران و یک نظرگاه ایرانی در تحولات بین‌المللی هیچگاه از خاطرشان نمی‌گذرد، می‌توانند سر و صداهای معمول خود را براه اندازند ولی مردم ایران به پیام‌های دیگری گوش فرا داشته‌اند.

                                                                                          اکتبر ۲۰۰۳