به جرأت میتوان ادعا کرد؛ که نه تنها در منطقۀ خاورمیانه، بلکه در بخش بزرگی از جهان مردمان ایران در صلحدوستی، آزادیخواهی در دفاع از امنیت و آرامش و احترام به مرزهای کشورها با بهترین الگوها برابری میکنند. چهل سال پیکار صبورانۀ ملت ایران علیه نظام اسلامی را با تحمیل یک جنگ نابرابر نباید به دست نابودی سپرد. جهان بشری از این نابودی بهرهای نخواهد برد.
ملت ایران خواهان مذاکره و حل مسالمتآمیز بحران است!
در حالی که خطر حملۀ نظامی، بار دیگر، ایران را تهدید میکند، نیروهای فشار وسرکوب جمهوری اسلامی دهان هرکس را که نسبت به این خطر جدی هشدار دهد و خواهان مذاکره و حل مسالمتآمیز بحران و مشکلات میان حکومت اسلامی و آمریکا و متحدینش باشد، میبندند و رسانهها را توقیف میکنند. اما به رغم این بر هیچکس پوشیده نیست که؛ مردم ایران جز صلح و همزیستی با جهان و همسایگان نمیخواهند و سالهاست، برقراری روابط صلحآمیز و نزدیکی با جهان غرب و به ویژه با آمریکا را خواهانند. و این بزرگترین رذالت رژیم اسلامی است؛ که چنین ملتی را، برای پیشبرد اهداف و استراتژی خویش، زیر پای خود انداخته و شرایطی را، به زور، با سرکوب، توطئۀ داخلی و خارجی، و با تاراج و غارت ثروت و امکانات این سرزمین، به او تحمیل میکند که از بنیان با هستی، هویت، فرهنگ و آرمانهای این ملت در تضاد و در ستیز قرار دارد. از جمله بدترین این شرایط، که حقیقتاً هیچ جایی، برای کمترین آرامش خاطر، برای هیچ ایرانی باقی نمیگذارد. مردم ایران امروز باید تاوان سیاستها و رفتارهای رژیمی، را در جنگی نابرابر پس دهند که نه تنها هرگز سهمی در آنها نداشته بلکه از اساس با آن در مخالفت آشکار قرار داشته و به رغم دشواریهای بسیار با آن رفتارها و سیاستها پیکار کردهاند.
تدارکات نظامی گستردۀ آمریکاییان امروز در خلیج فارس جدیست. تلاشهای، به ظاهر، دیپلماتیک آنان در منطقه و بیشتر برای وارد کردن فشار بر برخی کشورهای اروپایی، که نه بر لغو برجام توافقی داشتند و نه موافق حملۀ نظامی به ایران بوده و هستند، اما کار چندانی از آنان، در هیچ مورد ساخته نیست. سفر اخیر وزیر امورخارجۀ آمریکا و شرکت وی در نشست وزرای امور خارجۀ اروپایی اساساً برای خنثی کردن مواضعِ نه چندان منسجم و نه چندان استوار اروپاییان بود و نگه داشتن آنان در وضعیت شاخ ـ مات، یعنی بیعملی محض از روی استیصال ناشی از نیاز به آمریکا. هر لحظه اخبار جدیدی مبنی بر بیرون کشیدن نیروهای نظامی اروپاییان از منطقه و به ویژه از آبهای خلیج فارس یا حتا از عراق به گوش میرسد. فشار از سوی نیروهای صلح و مخالف جنگ در این کشورها برای بیرون کشیدن نیروهای خود از این منطقه به سرعت بالا میگیرد. افکار عمومی و هیچ یک از دولتهای اروپایی خواهان هیچ جنگ جدیدی در منطقۀ خاورمیانه نیست، اما هیچیک نیز در پس ذهن از وجود رژیم اسلامی تنشزا و بحران آفرین در ایران خرسند نیست و در حمایت آن، آن هم به قیمت تیره ساختن روابط استراتژیک و حیاتی و همه جانبۀ خویش با آمریکا، خود را به آب و آتش نخواهد زد. تا همین حد نیز، برای دولت کنونی آمریکا کافیست. آمریکاییان، برای نابودکردن ایران، خود را نیازمند هیچ کمکی نمیبینند.
آمریکاییان، اگر قرار باشد به ایران حمله کنند؛ که هنوز به قطعیت روشن نیست، به قصد کشت خواهند زد. در قیاس با آنچه بر سر ایران خواهند آورد، باید جنگ فرسایشی نظیر عراق یا آنچه که اسد و سوریه، در هفت ـ هشت سال گذشته تجربه کردهاند، و جمهوری اسلامی ظاهراً با «تدارکات آتشبازیهای کودکانهای» که دیده است، خود را برای آن آماده میکند، باید به دست فراموشی سپرده شود. برخلاف تصورات جمهوری اسلامی، آمریکا، برای حمله از هوا، از امکانات نظامی وسیعی برای زدن ضربات مرگبار به جمهوری اسلامی و البته به ایران، برخوردار است. آمریکاییها یا جنگ با ایران را شروع نخواهند کرد، یا اگر شروع کنند و یا مجبور به حضور در آن گردند، که با توجه به صحنهسازیهایی که در منطقه توسط دولتهای عربی مخالف ایران میشود، احتمال آن چندان کم نیست، آنگاه حاضر نخواهند شد، جمهوری اسلامی زخمی را باقی گذارند، تا فرصت تلافی یابد. در چنین جنگی بیتردید همۀ تأسیسات، تجهیزات و قوای کشور مورد تهاجم یکجا و بمبباران قرارخواهد گرفت، همه چیز ویران میشود و هیچ چیزی برای دفاع از این کشور باقی نخواهد ماند. و این تنها آغاز ماجرای تلخ ما است. زیرا همه میدانیم که کم نیستند مدعیان گرگ صفت در درون و بیرون ایران که منتظرند، در سایۀ بمبافکنهای آمریکایی، ارض ایران را تکه تکه کرده و به یغما برند و ارز و آبروی یک ملت تاریخی را یکشبه برباد داده و خاطرۀ آن را به کتابهای تاریخ سپارند. تجزیۀ ایران در چنین شرایطی حتمی خواهد بود.
چنین جنگی با چنین تصویر هراسآور و نتایج دهشتباری، به هیچ عنوان نباید صورت پذیرد. چنین جنگی با موجودیت ایران سروکار دارد. بزرگترین وظیفۀ ما، در لحظههای کنونی جلوگیری از وقوع این جنگ است. برهان نیز روشن و قاطع است؛ این کشور اگر مورد حمله قرارگیرد و تکه تکه شود، دیگر از میان رفته و موجودیت تک تک ما، به هر صورتی که بماند، به عنوان ایرانی، دیگر معنایی جز در کتابهای تاریخ نخواهد داشت. فشار با تمام قوا و با تمام امکانات، برای مذاکره، باید بر روی حکومت اسلامی باشد، که تنها و تنها مسئول پیشآمد چنین وضعیتیست . بزرگترین کاری که اکنون از دست تک تک ایرانیان، چه در درون و چه در بیرون برمیآید، فشار بر جمهوری اسلامیست، برای رفتن به پای میز مذاکره با آمریکا، آن هم مذاکره مستقیم و به منظور دستیابی به صلح؛ صلحی که امنیت مرزهای ایران را از هر حمله مصون داشته و دست جمهوری اسلامی را در دخالت در امور کشورهای دیگر و در ایجاد تنش و بحران ببندد. چنین امکانی تنها بر سر میز مذاکره ممکن خواهد شد.
و اما تنها هشداری که، به عنوان یک ایرانی، میتوان به آمریکاییان، داد؛ در بارۀ نابخردی در رفتن به پای جنگ دیگریست که همچون جنگهای پیشین رشته اختیار و قدرت، در منطقۀ خاور میانه، را هر چه بیشتر، از دست این ابرقدرت بدر خواهد آورد. آمریکاییان باید بدانند و تجربۀ آنان در این چند دهه و اشتباهات مرگباری که در منطقۀ خاورمیانه کردهاند، تنها به امکانات رژیم اسلامی و دیگر جریانهای اسلامگرا در این منطقه یاری رسانده و بار سنگینی بر گردۀ پیکار ایرانیان، علیه جمهوری اسلامی نهادهاند. به جرأت میتوان ادعا کرد؛ که نه تنها در منطقۀ خاورمیانه، بلکه در بخش بزرگی از جهان مردمان ایران در صلحدوستی، آزادیخواهی در دفاع از امنیت و آرامش و احترام به مرزهای کشورها با بهترین الگوها برابری میکنند. چهل سال پیکار صبورانۀ ملت ایران علیه نظام اسلامی را با تحمیل یک جنگ نابرابر نباید به دست نابودی سپرد. جهان بشری از این نابودی بهرهای نخواهد برد.