در اینجا برای روشن شدن اذهان دور و نزدیک، مناسب میدانم که شمهای نیز درباره هدف کانون نویسندگان ایران بگویم. کانون، گذشته از آنچه به حفظ حقوق مادی نویسندگان باز میگردد، تنها یک هدف دارد، و آن آزادی است که عموم افراد کشور، از موافق و مخالف، باید از آن برخوردار باشند و این اصلی است که قانون اساسی ایران و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر تصریح و تضمین کرده است.
متن سخنرانی افتتاحیه شب های شاعران و نویسندگان
رحمت الله مقدم مراغه ای
در آغاز سخن، اجازه میخواهم به نمایندگی کانون نویسندگان ایران، از انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان ـ انستیتو گوته تهران ـ و از رییس ارجمند آن آقای دکتر بکر سپاسگزاری کنم که فرصتی فراهم آوردند تا طی ده شب با گویندگان و نویسندگان معاصر و با حاصل اندیشهها و تلاشها و رویاهای سالهای اخیرشان و در ضمن با دشواریها و کارافزاییها و احیانا گرفتوگیرهایی که متاسفانه تار و پود زندگی اندیشمندان و هنروران ما را به هم میبافد، آشنایی بیشتری حاصل کنیم. در این ده شب، به فراخور وقتی که به هر حال تنگ است و بهتر آنکه با صرفهجویی و رعایت دوستانۀ ضرورتها و توجه به مصالح امر مشترک ما تقسیم شود ـ و به دلایلی که آسان میتوان دریافت، امید است گوینده و شنونده، به رغم شور و گرمایی که متقابلا از یکدیگر کسب میکنند، هر دو به یک اندازه پاسدار این زمانبندی باشند، شاعران سرودههای خود را تقریر خواهند کرد و نویسندگان نوشتهای از خود خواهند خواند یا سخنرانی کوتاه ایراد خواهند کرد. در گفتارها، غرض بیش از همه آن خواهد بود که کانون نویسندگان ایران بیشتر و بهتر شناسانده شود و خواست اساسی آن، یعنی آزادی اندیشه و قلم، و راستای کوششهای آن به منظور آنکه این آزادی در عمل بنشیند و به صورت یکی از دادههای عادی زندگی اجتماعی ما درآید به اطلاع همگان برسد.
بیآنکه خواسته باشم به جزییات تاریخ کانون بپردازم، همین قدر میگویم که، بر اثر فشار فزاینده و تجاوزهای مستمری که هم به حریم آزادی اندیشه و بیان و هم به حدود آزادی فردی نویسندگان شده است و میشود، و حاجت به گفتن نیست که این هر دو برخلاف صریح مواد قانونی اساسی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر است، لزوم تشکیل سازمان صنفی مستقل اهل قلم پیوسته با شدتی بیشتر محسوس گشت و کوششهایی صورت گرفت تا سرانجام در فروردین ۱۳۴۷، با صدور بیانیه و یا تصویب آییننامۀ کانون در مجمع عمومی، کانون نویسندگان ایران رسما تشکیل شد و به فعالیت پرداخت. با وجود بدگمانی و کارشکنی رسمی که تا حد بدخواهی آشکار و سعی در برهم زدن اساس کانون پیش رفت، کانون نویسندگان ایران در حد مقدورات خویش اندکی بیش از دو سال فعالیت روی هم ثمربخشی داشت و توانست اهل قلم را به موضع همبستگی و تفاهم و پشتیبانی عملی از یکدیگر در آنچه مربوط به آزادی اندیشه و بیان است نزدیک کند. اما تشدید فشار و به زندان افتادن چند تنی از نویسندگان که با تهدید و ارعاب دیگر اهل قلم همراه بود، ادامه فعالیت کاملا مشروع و قانونی کانون را غیرممکن ساخت. کانون هفت سالی به حال تعلیق بود تا که باز، در شرایطی که همۀ شیوهها و همۀ افزارهای اختناق همچنان موجود و در کار است، اما آن پشتوانۀ تایید یا سکوت بیرونی را به صورت پیشین ندارد، اعضای پراکندۀ کانون فراهم آمدند و با استفاده از مختصر گشایشی که دست داده است و با تکیه به روشنبینی و موقعشناسی رای درست و پشتیبانی فعال همۀ کسانی که خواستار و مشوق و پاسدار اندیشه و هنرند فعالیت از سر گرفتند. و اکنون، این شبهای شعر و سخنرانی نموداری از حیات تازه کانون نویسندگان ایران است که امیدواریم هر چه نیرومندتر و بارورتر ادامه یابد.
در اینجا برای روشن شدن اذهان دور و نزدیک، مناسب میدانم که شمهای نیز درباره هدف کانون نویسندگان ایران بگویم. کانون، گذشته از آنچه به حفظ حقوق مادی نویسندگان باز میگردد، تنها یک هدف دارد، و آن آزادی است که عموم افراد کشور، از موافق و مخالف، باید از آن برخوردار باشند و این اصلی است که قانون اساسی ایران و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر تصریح و تضمین کرده است. و اما در مورد اهل قلم، آزادی اختصاصا به آزادی اندیشه و بیان و آزادی چاپ و نشر آثار فکری و هنری اطلاق میشود. هر کس آزاد است که آنچه میاندیشد یا در قالب شعر و ادب ابداع میکند، بگوید و تقریر کند یا به چاپ برساند و به دیگران عرضه کند. و اگر در بهرهمندی از این آزادی زیانی به دیگری یا به کل جامعه رسید، پس از اثبات وقوع زیان، دربارهاش طبق موازین قانونی داوری شود و به کیفر متناسب برسد. پس، ممیزی قبل از چاپ و انتشار، مثلا به بهانه پیشگیری زیانهای احتمالی ـ و تازه، تشخیص دهنده کیست و قدرت تصمیم خود را از که دارد؟ ـ عملی است منافی اصل آزادی و مخالف قانون اساسی. به این دلیل است که کانون نویسندگان ایران با سانسور کتاب و دیگر مطبوعات به هر شکلی که جلوهگر شود و عمل کند، مخالف است. کانون نویسندگان ایران خواستار لغو سانسور و انحلال همه ادارات و سازمانهایی است که برخلاف قانون اساسی به این کار مبادرت میکنند. این یگانه شرط داد و ستد طبیعی و ثمربخش اندیشه، یگانه شرط نمو استعدادها و ارتقای سطح فرهنگ در ایران است. پیشرفت ما در گرو خلاصی از تنگنای پسند و ناپسند رسمی است. آخر، به سابقۀ کوشش هفتاد سالۀ ملت ایران برای کسب و استقرار مشروطیت، بیشک ملت ما به آن حد طبیعی رشد رسیده است که بتواند مانند هر جامعۀ بالغ و مستقل و صاحب رای خوراک اندیشه، خوراک علم و ادب و دین و فلسفهاش را خود انتخاب کند، همچنان که کالای بد و خوب در بازار است و هر یک خریداری دارد، همچنان که خورشهای گونهگون هست و هر کدام به مذاقی خوش و به مذاق دیگر ناخوش میآید، بگذارید مردم در آنچه عرضه میکنند آزاد باشند و خریدار خود را بیابند. رونق بازارتان و رنگینی سفرهتان به همین است. نترسید. اگر دستپخت هنروران و نویسندگان و اندیشمندان امروز ایران خام و ناگوار است ـ و که میگوید که خامتر و ناگوارتر از دستپخت شماست؟ ـ باری، بگذارید که مردم خود بچشند و داوری کنند.
دوشنبه ۱۸ مهر ماه ۱۳۵۶