افراطگرایی و رادیکالیسم پرهزینه مدتهاست از نظر مردم حوزههای کردنشین به بایگانی تاریخ سپرده شده است. مردم حوزههای کردی با روشهای مدنی و دموکراتیک در پی ایفای حقوقحقه خود، همانند دیگر ایرانیان هستند. آیا زمان تجدیدنظر این احزاب و گروهها فرا نرسیده است؟ آیا نباید به سیاستهای غیرقابل انعطاف گذشته یعنی تاکید مصرانه بر روشهای قبلی با دیده تردید نگریست؟
احسان هوشمند*
۱- بخش زیادی از ایرانیان کرد در غرب کشور و در استانهای آذربایجانغربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام زندگی میکنند. در سالهای پس از پیروزی انقلاب در بخشهایی از استانهای آذربایجانغربی، کردستان و بخش محدود و کمتری در استان کرمانشاه (یعنی آن بخشهایی که مردم کرد سنیمذهب زندگی میکردند) میان احزاب چپ مستقر در حوزه کردنشین با دولت سلسله درگیریهای نظامی روی داد که تا حدود ۱۰ سال، یعنی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ سایه جنگ و درگیری نظامی را بر این مناطق گسترده بود. بعضی آمارها حکایت از تلفات چندهزارنفری ناشی از این درگیریهای نظامی دارد. فضای سنگین و غمانگیز ناشی از این درگیریهای نظامی، گذشته از تلفات سنگین انسانی و جانی و زخمها و آلام ناشی از آن، ساختار اقتصادی منطقه را بهشدت تحتتاثیر قرار داد و موجب تعمیق توسعهنیافتگی این حوزه شد و زندگی، رفاه، کار و اشتغال کردستانیها را با مشکلات بسیاری روبهرو کرد. فضای امنیتی ناشی از وقوع این چالشها تا سالهایسال سایه خود را بر منطقه گسترانیده بودو در دوره اصلاحات بود که بهصورت رسمی فضای کردستان به حالت عادی، یعنی وضعیت انتظامی بازگشت؛ هرچند میتوان در عالم واقع هنوز تاثیر این وضعیت را نشان داد.
۲- از سال ۱۳۵۸ که نخستین انتخابات ریاستجمهوری در کشور برگزار شد، مشارکت مردم استانهای کردنشین، بهخصوص استان کردستان تحتتاثیر این رویدادها و درگیریهای نظامی قرار داشت؛ زیرا به دلیل درگیریهای نظامی و ناامنی ناشی از آن امکان برگزاری انتخابات در بسیاری از نقاط وجود نداشت. فضای امنیتی و نظامی امکان تبلیغات را به نامزدها نمیداد و گروه بسیاری از مردم از دیار، خانه و کاشانه خود آواره شدند و انگیزه کافی برای مشارکت در انتخابات وجود نداشت. این وضعیت بهویژه در سالهای ۵۸ تا ۱۳۶۰ که درگیریهای نظامی به اوج رسیده بود، کاملا خود را در آمارهای مشارکت نشان میداد. در انتخابات اول ریاستجمهوری که دکتر ابوالحسن بنیصدر به عنوان نخستین رییسجمهوری ایران برگزیده شد، تنها ۸۳ / ۱۲ درصد از واجدان رای در استان کردستان در انتخابات مشارکت کردند؛ در حالیکه میزان مشارکت در کشور بیش از ۴۲ / ۶۷ درصد بود؛ یعنی میزان و نسبت و میزان شرکت واجدان رای در انتخابات در استان کردستان پنج برابر کمتر از میانگین وضعیت و مشارکت واجدان رای کل کشور بود. در این سال به جز شهرستانهای بیجار و قروه که از درگیریها دور بودند، تقریبا باقی استان کردستان کموبیش با جنگودرگیری درگیر بود. تنوعی از احزاب و گروههای مسلح مارکسیست و چپ همچون دموکرات، کومله، پیکار، رزگاری، فدایی اقلیت و… در منطقه مستقر بودند و بهجز درگیری این گروهها با نیروهای دولتی، میان این تنوع احزاب نیز درگیری نظامی خونین و سختی حکمفرما بود.
در سالهای بعد و با کاهش تدریجی درگیریها بر میزان مشارکت مردم استان کردستان در انتخابات ریاستجمهوری دائم افزوده شد. در انتخابات دوره دوم و سوم ریاستجمهوریدرصد واجدان رایی که در انتخابات استان کردستان مشارکت کردند، افزایش قابلتوجهی پیدا کرد و به ۷۲ / ۴۳ درصد در دوره دوم و ۴۶ / ۴۸ درصد در دوره سوم انتخابات ریاستجمهوری رسید؛ هرچند این نسبت افزایش قابلتوجهی پیدا کرده بود، اما هنوز بسیار کمتر از معدل مشارکت کشوری و نسبت مشارکتکنندگان سایر نقاط ایران بود. از دوره چهارم انتخابات ریاستجمهوری بهتدریج میزان مشارکت مردم استان کردستان در انتخابات ریاستجمهوری به معدل کشوری نزدیکتر شد و در دوره پنجم ریاستجمهوری حتی حدود چهاردرصد از معدل کشوری فراتر رفت؛ یعنی در حالیکه در انتخابات دوره پنجم ریاستجمهوری در کل کشور حدود ۵۹ / ۵۴ درصد واجدان رای در انتخابات مشارکت داشتند، مردم استان کردستان با ۶۸ / ۵۸ درصد رکورد مشارکت را در انتخابات ریاستجمهوری شکسته و بیش از (چهاردرصد بالاتر از معدل کشوری در انتخابات مشارکت کردند. جدول، اطلاعات، دادههای آماری، میزان مشارکت کشوری و مشارکت استان کردستان در هشت انتخابات ریاستجمهوری پیشین را نمایش میدهد.)
در همه این انتخاباتهای تعیین رییسجمهوری و حتی در انتخابات ریاستجمهوری دوره اصلاحات، موضع احزاب اپوزیسیون کرد، چه در دورهای که کموبیش در بخشهایی از داخل کشور فعالیت مسلحانه، نظامی و سیاسی داشتند و چه در دورهای که از کشور خارج شده بودند، بر همان شیوه مرسوم یعنی تحریم همهجانبه استوار بود؛ اما با وجود تبلیغات وسیع این احزاب، مردم استانهای کردنشین و بهویژه استان کردستان در انتخابات ریاستجمهوری (۳) سیاست دیگر یعنی سیاست«رای» را برگزیده بودند.
سیاست «رای» سیاست اقشار مختلف مردم و گروه زیادی از فعالان مدنی، اقتصادی و اجتماعی استانهای کردنشین در ۲۰ سال اخیر است. دیگر میان نسبت مشارکت واجدان رای در انتخابات و آرای این حوزه با سایر نقاط کشور در انتخابات ریاستجمهوری تفاوت مشهودی قابلملاحظه نیست. در این سالها مردم استان کردستان همچون سایر نقاط کشور حضور مشابهی در انتخابات ریاستجمهوری دارند. همچون دیگر مردم نقاط کشور مشارکت و رای دادن در انتخابات ریاستجمهوری بخشی از سنت عمومی شهروندان استان کردستان شده است.
۳- مشارکت تدریجی مردم این حوزه، بهویژه استان کردستان، در انتخابات ریاستجمهوری بهتدریج ویژگی دیگری یافت؛ یعنی به جز اینکه مردم رای دادهاند و در انتخابات ریاستجمهوری مشارکت دارند، آرایشان به نحو قابلملاحظهای معنادار و جهتدار بود. صندوق رای ریاستجمهوری برای مردم استان کردستان، محل و پایگاهی برای بیان درخواستها و مطالبات اصلاحیشان، اعلام نارضایتیها نسبت به وضع موجود و توقعاتشان برای زندگی بهتر و اصلاح مناسبات موجود شد. مردم کردستان در پی دستیابی به شرایط انسانیتر و بهتر زندگیشان صندوق رای ریاستجمهوری را با همه کاستیها و محدودیتهایش ابزاری کارآمد، مدنی، کم هزینه، اصلاحی و امروزی یافتند. صندوق رای، محلی برای بیان مدنی خواستهها، نارضایتیها و مشارکت است. «سیاست زندگی» ، مردم استان کردستان را به «سیاست رای» رهنمون کرده است. سیاست زندگی یعنی تحقق خویشتن انسانی شهروندان و تلاش برای دسترسی به فرصتهای بهتر برای زندگی بهتر و شایسته. سیاست رای هم یعنی تحقق و شنیدهشدن صدای مردم از طریق صندوقهای رای ریاستجمهوری.
مردم استان کردستان در انتخابات ریاستجمهوری از طریق صندوقهای رای و با مشارکت معنادار در انتخابات مطالبات خود را برای حق زندگی بهتر، فرصتهای توسعهای بیشتر و رشد شاخصهای اقتصادی و رفاه، تغییر سیاستهای امنیتی، مشارکت در مدیریت کلان کشوری، عدالت اجتماعی، اعتلای فرهنگی و گسترش آزادیهای سیاسی بیان و ابراز کردهاند. به عبارت دیگر هرگاه در کشور امیدی شکل میگیرد و جریان یا شخصیتی منادی تغییر مناسبات موجود میشود و بارقه امید به اصلاح وضعیت موجود در کشور شعلهور میشود، مردم استان کردستان، همچون سایر نقاط کشور و حتی با مشارکت بیشتر مشتاقانه در انتخابات مشارکت کرده و رویکرد اصلاحی را برگزیدهاند.
مشارکت مردم استان کردستان در انتخابات پنجمین دوره ریاستجمهوری و رای به آقای هاشمیرفسنجانی، هفتمین دوره و رای قابلملاحظه به آقای خاتمی (البته در هشتمین دوره هم رای آقای خاتمی بالا بود، هرچند سنگینی دوره هفتم را نداشت) و یازدهمین دوره یعنی انتخابات اخیر ریاستجمهوری و رای بالا به آقای روحانی مستندات این ادعاست.
پس مردم کردستان در دو دهه گذشته پیشگام تغییرطلبی از طریق صندوقهای رای، اصلاحات و بهبودخواهی وضعیت عمومی بودهاند. آمارها و سوابق انتخابات گذشته کشور نشان میدهد هر نامزد معتدل، اصلاحطلب و تغییرخواه به صورت عمومی باید به کسب آرای مردم این منطقه امیدوار باشد. اگر در انتخابات، چنین نامزدی موجود نبود، مردم با رای به نامزدی که انتظار آن نمیرود، اعتراض و نارضایتی خود را هویدا کردهاند. در انتخابات ششمین دوره ریاستجمهوری، آقایان هاشمیرفسنجانی و احمد توکلی نامزد انتخابات بودند. دور دومی بود که هاشمیرفسنجانی نامزد انتخابات شد و ایشان دوباره با رای اکثریت مردم ایران و برای بار دوم رییسجمهوری شدند؛ اما برخلاف انتظار، مردم استان کردستان با رای به احمد توکلی شگفتیساز شدند. مردم استان کردستان با رای منفی به هاشمیرفسنجانی نارضایتی خود را از توجه نکردن جدی دولت سازندگی آقای هاشمی به مردم استان کردستان و توسعه این منطقه ابراز داشتند. استان کردستان از معدود استانهایی است که به هاشمیرفسنجانی رای منفی داد؛ یعنی اگرچه بیش از ۶۱درصد واجدان رای در انتخابات ششمین دوره ریاستجمهوری در استان کردستان مشارکت داشتند، اما احمد توکلی ۲۱۱۴۲۷ از ۳۸۱۷۹۰ رای استان را به خود اختصاص داد؛ یعنی۳۷/۵۵درصد از رایدهندگان کردستانی توکلی را برگزیدند تا نارضایتی خود را با «سیاست رای» از سیاستهای دولت پنجم بیان کنند. در دوره هشتم انتخابات ریاستجمهوری و هنگامی که احمد توکلی در برابر سیدمحمد خاتمی دوباره نامزد انتخابات شده بود، اینبار توکلی در استان کردستان تنها ۲۸۰۷۲ رای کسب کرد تا ماهیت رای پیشین مردم این استان هویدا شود. عدهای پس از عدم رای مردم کردستان به آقای هاشمی در دوره پنجم از آن تفسیر قومگرایانهای ارائه دادند؛ اما رای دوباره مردم استان کردستان به آقای هاشمی در دوره هشتم چنین تفسیر و تحلیلی را باطل کرد.
در نهایت در دوره هشتم انتخابات ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و اکبر هاشمیرفسنجانی به دور دوم راه یافتند. در استان کردستان همچون نقاط دیگر کشور جو سنگینی علیه رفسنجانی ایجاد شده بود و افزون بر آن احزاب اپوزیسیون کردستانی مستقر در خارج از کشور نیز بر سنگینی این تبلیغات با طرح اتهامات تندی افزوده بودند. اما در استان کردستان و برخلاف کل کشور و بیتوجهی به مواضع احزاب اپوزیسیون کردستان، مردم و شهروندان رایشان به اکبر هاشمیرفسنجانی تعلق گرفت تا نگرانی و دغدغه خود را از پیروزی محمود احمدینژاد بیش و پیش از نقاط دیگر کشور بهروشنی بیان کنند. گویی مردم کردستان پیشبینی کرده بودند که با تصدی احمدینژاد چه سرنوشتی در انتظار اقتصاد، فرهنگ و سیاستورزی در ایران است!
در انتخابات اخیر ریاستجمهوری، همه احزاب اپوزیسیون کردستانی خارج از کشور همچون دفعات پیشین انتخابات ریاستجمهوری را تحریم کردند. حجم تبلیغات این احزاب از طریق شبکههای ماهوارهای، رادیویی، اینترنتی و استفاده از همه ابزارهای موجود برای متقاعد کردن مردم استان کردستان و حوزههای کردنشین دیگر به تحریم انتخابات و با توجه به حوادث سال ۸۸، افزایش چشمگیری یافته و کم و کیف آن رشد کرده بود، اما برخلاف این فضای سنگین سیاسی و تبلیغی مردم استان کردستان با رهبری گروهی از روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی و با مشارکت ۶۲درصدی در انتخابات و رای سنگین و قابل توجه و کممانند به آقای روحانی، روش و رویکرد مدنی خود یعنی«سیاست رای» را برگزیدند. مردم استان کردستان همچنان با مشارکت بالا در انتخابات حضور یافتند و با رای حدود ۷۰درصدی به آقای روحانی، نشان دادند از طریق«سیاست رای» در پی دستیابی به آمال خود هستند. «سیاست رای» کردستانیها نشانگر مطالبه و خواست عمومی این مردم برای تغییر مناسبات موجود با کمترین هزینه و بیشترین تاثیرگذاری است.
۴- گفته شد احزاب خارج از کشور، انتخابات ریاستجمهوری را همچون دفعات پیش و با تحلیل غیرواقعبینانه و سماجت رویکردهای تکراری و شکستخورده تحریم کردند و اینگونه فاصله خود را با اکثریت مردم استان به بیش از گذشته رساندند، حتی بررسی ساده میزان مشارکت مردم استان کردستان در دیگر انتخابات ریاستجمهوری در دورههای پیشین میتوانست هر تحلیلگر کارناآزمودهای را به این نتیجه برساند که مردم استان در انتخابات پیشرو، مشارکت بالایی خواهند داشت، اما برخلاف این تجارب، این احزاب روشی دیگر را و در تقابل با روش اکثریت مردم این استان برگزیدند، البته در استانها و شهرستانهای کردنشین دیگر هم میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری همچون استان کردستان بالا بود. مشارکت ۹۱هزار نفری مردم در شهرستان مهاباد و رای حدود ۶۵هزار نفری به آقای روحانی نمونه دیگری از این مشارکت گسترده است.
افراطگرایی و رادیکالیسم پرهزینه مدتهاست از نظر مردم حوزههای کردنشین به بایگانی تاریخ سپرده شده است. مردم حوزههای کردی با روشهای مدنی و دموکراتیک در پی ایفای حقوقحقه خود، همانند دیگر ایرانیان هستند. آیا زمان تجدیدنظر این احزاب و گروهها فرا نرسیده است؟ آیا نباید به سیاستهای غیرقابل انعطاف گذشته یعنی تاکید مصرانه بر روشهای قبلی با دیده تردید نگریست؟ آیا این احزاب فرصتی برای بازبینی کارنامهشان در این حوزه، همچون دیگر حوزهها یافتهاند؟ راه و مسیر آینده کردستان را نه لوله تانکهای آمریکایی، آنگونه که بخشی از اپوزیسیون مسلح آرزو میکنند، بلکه مردم جایجای ایران و از جمله کردستان با روشهای مدنی خواهند ساخت.
اینک بر همگان و بهخصوص تحلیلگران روشن شده است که هیچ حزب و گروهی چه قومگرا یا سوسیالیست و چه غیرقومگرا، معرف و نماینده مطالبات مردم کردستان نیست. برنامههای رییسجمهوری منتخب هم باید با درک چنین نکته تحلیلی و روشنی بر حلوفصل مسائل و مشکلات عدیده و پیچیده استوار باشد. از رای استان کردستان نمیتوان تلقی قومگرایانه داشت. آرای مردم استان کردستان مبتنی بر سیاست زندگی است. مردم خواهان دسترسی برابر با دیگر ایرانیان برای فرصتهای توسعهای، سیاسی و فرهنگی هستند. باید برای دسترسی مردم این حوزه به فرصت برابر توسعهای با دیگر ایرانیان عزمها جزم شود. باید توان کارشناسی کشور و منطقه در خدمت برداشتن گامهای توسعهای موثر برای رفع مسائل و مشکلات این منطقه بسیج شود.
۵- مردم استان کردستان از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۲ یعنی در ۲۰ سال گذشته در انتخابات ریاستجمهوری مشارکت گستردهای داشتهاند. اکثریت مردم و واجدان شرایط در انتخابات شرکت داشته و نشان دادهاند که صندوق رای را بر هر روش دیگری برای پیگیری مطالبات و خواستههای انسانی، اقتصادی، توسعهای و فرهنگی خود مناسبتر میدانند. با آنکه با رایشان نیز با دقت و وسواس سخن گفتهاند. ۲۴سال است که رای استان کردستان جهتدار و معنادار است. حتی اگر برخلاف روند آرای کشوری باشد، مانند دوره پنجم که میان هاشمی و توکلی، به توکلی رای دادند، اینگونه نارضایتی خود را از وضعیت موجود به صورتی روشن بیان کردند. همچنین اگر در دوره هشتم انتخابات ریاستجمهوری و در دور دوم این انتخابات، مردم ایران احمدینژاد را بر رفسنجانی ترجیح دادند، تنها در ایران این استان کردستان است که هاشمیرفسنجانی را برگزید، تا نگرانی واقعبینانه و پیشروانه خود را از آینده کشور و از حضور تیم احمدینژاد بر اریکه قدرت بیان کند؛ هرچند در میان استانهای کشور همراهی زیادی نداشته باشد. هر زمانی نیز که کل کشور تشنه روشهای اصلاحی و تغییر در روش اداره کشور باشد، مردم استان کردستان در این مسیر همراه دیگر ایرانیان با رای معنادار و مشارکت گسترده خود از طریق برگههای رای سخن گفتهاند.
باید این نکته تحلیلی را هم افزود که در انتخابات اخیر همچون چند انتخابات پیشین ریاستجمهوری، بعضی از نامزدهای ریاستجمهوری برای جذب رای مردم استانها و مناطق محل استقرار اقوام ایرانی به صورت غیرکارشناسانه به طرح شعارهای قومی روی آوردند بدون آنکه درباره مباحث قومی تخصصی داشته و با تاریخ و چالشهای این حوزه آشنایی حداقلی داشته باشند و بدون اینکه ابعاد موضوعات قومی برایشان مکشوف و مخاطرات پیشرو را دریافته باشند. یکی از ایجاد سیستم فدرالی اقتصادی و یکی هم از دولتهای محلی و نامزدی دیگر از تاسیس معاونت اقوام سخن گفت؛ اما هیچیک از این شعارهای کارشناسینشده نتوانست جایگزین عقلانیت، اعتدال و میانهروی مردم این استانها و بهویژه استان کردستان شود. مردم کرد واقعبینانه و با آگاهی ناشی از خردجمعی و تجارب چند دهه اخیر راهی دیگر را و همراه با دیگر ایرانیان هموطنشان برگزیدند.
۶- روی دیگر این سخن با دولتمردان و مسئولان کشوری است. درک این نکته که مردم استان کردستان در چه شرایط و وضعیت محلی، منطقهای، ملی و بینالمللی روشی دموکراتیک، مدنی، مسالمتآمیز و قانونمند را برای بیان نارضایتی از روند امور برگزیده و مطالبات خود با چنین روشی پی گرفتهاند، چندان دشوار یا غیرممکن نیست. درک دقیق این تحلیل برای هر نوع تصمیمسازی و تصمیمگیری حائز اهمیت بسیار است. نگاهی به اطراف کشور و آن سوی مرزها، اهمیت این مشارکت گسترده را به دولتمردان و مسئولان نشان میدهد. درک این وضعیت برای منافع ملی بسیار ضروری، حیاتی و مسئولانه است. باید سخن مردم استان کردستان و خواستههایشان در حوزههای گوناگون شنیده شود. به خواستههایشان احترام گذاشته و برای حلوفصل مشکلاتشان در حوزههای توسعهای راهی گشوده شود. باید مدارا و انعطاف در سطوح سیاسی و امنیتی را در این منطقه یک ضرورت دانست و برای کاهش رنجها و آلام مردم در سیاستهای موجود بازاندیشی کرد. در این بخش مسائل بسیاری وجود دارد که به صورت مستقل باید درباره آنها سخن گفت. بعد از انقلاب، اگر در ساختار مدیریتی کشور فضایی برای مشارکت مردم این استان در میان مدیران عالی کشوری، وزرا و معاونان رییسجمهوری مهیا شد و شمار قابلتوجهی از کردها مسئولیت سیاسی بزرگی را بر دوش گرفتهاند.امروز زمان آن فرا رسیده است تا در دولت اعتدال یعنی دولتی که شعار خود را بر مبنای تدبیر و امید بنا نهاده تا با گزینش نخبگان و مدیرانی خوشنام و توانا از میان نیروهای اهل سنت کردستانی گام درخوری نیز برداشته شود تا پاسخی به لیاقت، عقلانیت و خردجمعی، شکیبایی، صبر و تواناییهای مردم استان کردستان در این سالهای پرفرازونشیب باشد. همچنین تدوین برنامهای راهبردی برای شناسایی مسائل، مشکلات، کاستیها و گرفتاریهای متعدد مردم این خطه از ایران عزیز از دیگر ضرورتهایی است که زمینه برنامهریزیهای بعدی را به صورت کارشناسانهای مهیا میکند، تا از این رهگذر، بخش مهمی از مطالبات و خواستههای شهروندان این بخش از ایران محقق شود. فراموش نشود که امروزه بخش بسیاری از مردم استان کردستان باسواد هستند. گروه زیادی از آنها تحصیلات عالیه دارند. دسترسی مردم به رسانههای مجازی در حال افزایش بیسابقه است و تحولات عمیق دنیای جدید در این استان همچون دیگر نقاط کشور در حال تاثیرگذاری است. به سخن جامعهشناسان، مردم در پی دستیابی به فرصتهای بیشتری برای زندگی بهتر هستند. سیاست زندگی در این موقعیت معنادار است. سبک زندگی شهروندان در استان کردستان در سالهای پس از انقلاب تغییرات قابلملاحظهای داشته است. نتیجه این تغییر سبک زندگی خود را در مشارکتطلبی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیشتر نمایان کرده است. آیا در جامعه ایران امروز و بهخصوص در آستانه شروع به کار دولت یازدهم زمینههای سیاسی، فرهنگی لازم برای استقبال از این مشارکتطلبی مهیاست؟ آیا در دوره جدید و در زمان ریاستجمهوری آقای روحانی امیدهای شعلهورشده برای جلب بیشتر مشارکت مردم استان کردستان در ساختار سیاسی و اداری کلان کشوری به واقعیت مبدل میشود؟ آیا در این فرصت تقریبا یک ماهه تا معرفی وزرا و هیات دولت، برنامهای برای استفاده از ظرفیتهای مدیریتی نخبگان منطقه در سه سطح ملی و در میان اعضای کابینه، در سطح منطقهای و در قالب استفاده برای مدیریت سایر نقاط کشور در جهت تقویت نزدیکی مردم این استانها با یکدیگر و در سطح استانی وجود دارد؟ گام نخست دولت تدبیر و امید در این بخش اگر با مشی اعتدالگرایانه، عقلایی و در نظر گرفتن منافع ملی برداشته شود، اثر خود را در ادامه مسیر بهخوبی برجای خواهد گذاشت؛ گامی مسئولانه و ملیاندیشانه که برای اعتلای ایران و ایرانیان ضرورتی تاریخی و راهبردی است. اعتدال، تدبیر و امید باید خود را در راهبرد مشارکتدادن همه ایرانیان فارغ از مذهب و نوع اعتقادات دینی نمایان کند. تاریخ همواره با ماست. ما بخشی از تاریخ فردا هستیم. ارزیابی تاریخ فردای ما را عملکردهای ما میسازد. فرصتها همیشه با ما نیست. پس با تدبیر و عقلانیت پاسدار فرصتهای پیشرو باشیم.
ــــــــــــــــــ
*جامعهشناس و پژوهشگر مطالعات قومی